چگونگی ورود «کابینه» به مسکن مهر
چگونگی ورود «کابینه» به مسکن مهر
كابينه تحت امر حسن روحاني و همينطور وزارتخانه تحت مديريت عباس آخوندي مطابق آنچه ریيسجمهور و وزير راهوشهرسازي در هفتههاي اخير اعلام عمومي كردهاند، مسووليت تعهدات دولت دهم در طرح مسكنمهر را به رسميت ميشناسد، اما كاملا در تعيين مسير و جهت ورود به اين طرح براي هدايت باقيمانده كارها به مقصد، آزاد است. دولت جديد حتي به واسطه برنامههاي وزير جديد، قصد دارد مسكنمهر را از حالت تكمقصدي يعني تحويل صرف واحدهاي مسكونيمهر به متقاضيان دربياورد و مسووليت تكميل شهرهاي دارنده اين واحدها شامل تامين همهنوع خدمات محيطي را نيز برعهده بگيرد.
قديميترين مدير در طرح مسكنمهر كه سهسال سابقه اجرايي و مديريت در بزرگترين منطقه مخصوص اين واحدها را برعهده داشته، درباره مسووليتهاي دولت يازدهم در اين طرح معتقد است: سه راه پيشپاي دولت قرار دارد. راه اول تعطيلكردن كل پروژه است كه نه به صلاح است و نه چنين اعتقادي در كابينه جديد مطرح است. راه دوم تداوم كارها به سبكوسياق گذشته است كه اين نيز قطعا بهترین گزینه نیست و اما راه سوم مسيرشناسي براي انتخاب كوتاهترين و بهينهترين نقشه هدايت به مقصد است.
سعيد صابوني مديرعامل سابق شهر جديد پرند – منطقهاي كه به معدن ساختوسازهاي مسكنمهر و پايتخت اين طرح در كلكشور شهرت پيدا كرده است- ميگويد: وزير جديد راهوشهرسازي بايد ابتدا «اتاقفكر» براي نحوه مواجهه دولت با اين طرح تشكيل دهد.
صابوني سختترين قسمت كار را متوجه «پرند» ميداند و تاكيد ميكند: مقياس شهر جديد پرند به لحاظ حجم ساختوسازهاي مسكنمهر با عمده مراكز استان نظير زنجان، ايلام و ... برابري ميكند، اما بايد ديد آيا امكانات موجود پرند نيز همين تناسب را دارد.
قائممقام فعلي وزير راهوشهرسازي در استان البرز از غفلتهاي صورتگرفته در حوزه «اقتصادشهر» در مناطقي همچون پرند ميگويد كه باعث شده شهر از حالت «زنده» دربيايد.
او در عين حال براي احياي شهرهايجديد چهار راهكار اجرايي پيشنهاد کرده است.
متن گفتوگو با سعيد صابوني مديرعامل سابق پرند وقائم مقام فعلی وزیر راهوشهرسازي (در استان البرز) را در زير بخوانيد:
چه شد دولت تصميم گرفت در پرند ظرف دو سال 100 هزار واحدمسكوني بسازد؟
در دولت نهم و دهم مقرر شد 6/2 ميليون واحد مسكوني در قالب مسكنمهر و مسكن خودمالكي ساخته شود. با توجه به اينكه مشكل مسكن عمده در كلانشهرها است نه شهرهاي كوچك و متوسط، به همين منظور در كنار تمامي كلانشهرها، شهرهاي جديد طراحي شد كه اين موضوع طراحي و جانمايي شهرهاي جديد برميگردد به سال68.
آن زمان قرار شد اين شهرهاي جديد كه طراحي شدند سرريز جمعيت كلانشهرها باشد. در قانون شهرهاي جديد هم آمده است كه حداقل بايد 30 كيلومتر فاصله از كلانشهر داشته باشند. اين شهرهاي جديد شكل گرفت و يكي از شهرهاي جديد در آن مقطع زماني پرند بود كه اين شهر در آن سالها نتواسته بود به اهداف عاليه خودش كه همان جذب سرريز جمعيت كلانشهر تهران بود، جامه عمل بپوشاند و در كل بقيه شهرهاي جديد هم در اين زمينه ناكام ماندند.
بحث شهرهای جديد هم از انگلستان شروع شد با طرح
ابنزر هاوارد كه بعد از قرون وسطي و تاسيس انبوه كارخانه و كار و فعاليت در دل شهرها با نظريه اين دانشمند آن موقع قرار شد يكسري شهرهاي جديد بيرون شهرها براي سكونت مردم ايجاد شود. برهمين اساس مسكن مهر كه آمد با اين رويكرد بود كه هدف جذب سرريز جمعيت كلانشهرها محقق شود؛ چون شهرهاي جديد تا آن زمان خواهان نداشت.
چرا دولت مسكنمهر را در تهران نساخت؟ در سال86 يعني شروع مسكنمهر وزارت مسكن مدعي بود دولت در داخل شهر تهران زمين ندارد اما 5 سال بعد مشخص شد دولت زمين به اندازه كافي دارد و قادر است براي ساخت مسكنويژه به اندازه 50 هزار واحدمسكوني، زمين در اختيار قرار دهد! اين ظرفيت معادل نصف زمينهايي است كه براي كل مسكنمهر شهر جديد پرند، مصرف شده است.
در تهران بحث صرفا تامين زمين نيست. ما در تهران براي ساختوساز با محدوديتهايي از جمله طرحهاي بالايدست همچون طرح جامع و طرح مجموعهشهري روبهرو بوديم. اين دو طرح بارگذاري جمعيتي بيشاز حد موجود را ممنوع اعلام كرده است.
پس ساختوسازهاي فعلي در شهر تهران چگونه بهرغم اين محدوديت انجام ميشود؟
اين ساختوسازها عمدتا در داخل بافتهاي فرسوده يا بافتهاي ناپايدار يا روي زمين متعلق به ساختمانهاي كلنگي و سالخورده انجام ميشود كه اين مدل ساختوساز كاملا به نفع شهر و باعث بازشدن معبرها، مقاومسازي ساختمانهاي شهر و نوسازي شهر ميشود. در بافتهاي فرسوده بايد وارد شويم و تجميع پلاك شود، كاربريهاي عمومي تعريف شود. اما بارگذاري جمعيتي بيشاز سقف مصوب طرح جامع آن هم در سطح كلان و دخالت دولت، ممنوع است.
بنابراین همه مسكنمهر را به سمت شهرهاي جديد برديم و نزديك به 100 هزار واحد در پرند طراحي شد و شكل گرفت.
تا قبل از سال88 كه ساختوساز مسكنمهر در پرند آغاز شود، چه ميزان جمعيت ساكن در پرند وجود داشت؟
مسكنمهر در پرند از آذر 88 شروع شد تا قبل از آن در فازهاي صفر و يك و دو پرند سرجمع بافتخالي زياد داشتيم چه مسكوني و چه كاربري هاي عمومي و ميل به سرمايهگذاري و سكونت در پرند اصلا نبود. از اوايل دهه 70 تا پيشاز سال88 سرجمع 9 هزار واحد در پرند ايجاد شده بود و در اين سالها بسياري از واحدها در فاز صفر و يك خالي از سكنه بود، شايد نزديك به 50 درصد. مردم ساخته بودند اما امكانات نبود. براي آنهايي هم كه زمين گرفته بودند صرف نميكرد كه پروانه بگيرند و بسازند. اتفاقي كه همزمان با مسكنمهر افتاد، رونق سكونت و سرمايهگذاري در سه فاز اول پرند بود كه در واقع آمدن مسكنمهر موتور متحركهاي بود براي زندهشدن پرند.
يكي از اولويتهاي اصلي شهر حتي قبل از اقتصاد شهر، بحث راه و حملونقل شهر است. بنابراین آن زمان بحث مترو و مسيرهاي دسترسي آغاز شد.
در همان اوايل سال 88 اتصال ريلي پرند به تهران براي شهري كه پيشبيني جمعيت 700 هزار نفري براي آن شده بود، آغاز شد.
طرح مترو پرند تا آن موقع روي كاغذ بود و دانشگاه صنعتي اصفهان مطالعهاي را براي مترو انجام داده بود. اما ما اجرايي كرديم و متولي 18 كيلومتر خط مترو پرند به فرودگاه را برعهده گرفتيم و خوشبختانه بحث ابنيه و عمليات خاكي اين مسير را بهطور كامل انجام داديم و تا مرحله ريلگذاري با ما بود.
تقريبا نزديك به 94 هزار واحد مسكونيمهر در زمان مديريت من در پرند كليد خورد و آخرين گزارشهايي كه داشتم از پرند 50 تا 60 هزار واحد تكميل شده بود و منتظر خدمات زيربنايي بوديم.
ساخت 90 هزار واحد در يك منطقه يعني ساخت يك شهر از ابتدا.
در بسياري از شهرهاي متوسط ما با درجه تفصيلي 9 _ رتبه شهرداريها به لحاظ جمعيت و تعداد ساختمانهاي يك شهر- نزديك به 30 هزار تا 40 هزار واحد مسكوني وجود دارد مثل شهر خود من مراغه كه 45 هزار واحد در آنجا هست.
پرند با خيلي از مراكز استانها قابل مقايسه است. جمعيتي كه با تكميل مسكنمهر در پرند ساكن ميشود از ايلام بالاتر است. تعداد واحدهاي پرند از زنجان بالاتر است كه انگار بخواهيم زنجان را از نو بسازيم.
اين بارگذاري با اين ابعاد و اين حجم ساختوساز در شهر جديد پرند با چه ميزان پشتوانه مطالعاتي شهرسازي آغاز شد؟ آيا ملاك عمل دولت براي بردن مسكنمهر به پرند، مصداق برخي پروژههاي دولتي و حكايت «راهبینداز، جابینداز» بود كه ابتدا كلنگ زمين خورده ميشود و سپس دستگاهها مجبور ميشوند با پروژه همكاري كنند يا اينكه، مطالعه محكم و قوي از منظر شهرسازي و معماري پشت سر طرح مسكنسازي در پرند وجود داشت؟
اين مطالعات همه روي كاغذ بود اما وزارت مسكن در بحث پرند يك تنه جلو رفت. ما خودمان رفتيم مدرسه ساختيم و حتي يك زماني پيشنهاد كرديم كه پيمانكار بگذاريم و در بحث آب و برق و گاز هم خودمان وارد شويم و منتظر وزارت نيرو نشويم.
الان در پرند بيش از 50 هزار واحد مسكنمهر تكميل شده و آماده مصرف است، اما به دليل نبود خدمات فعلا به انباري شبيه شدهاند. چرا؟ چون همزمان با نگرش سيستمي جلو نرفتيم.
اگر كل دولت را در بحث مسكنمهر به نظام پيكره آدمي تشبيه كنيم، وزارت مسكنمهر نقش قلب يا مغز را دارد و بايد تمامي اعضا و جوارح با هم كار كنند تا شهر را جلو ببرند، اما در مسكنمهر فقط مغز و قلب طرح با همت و پشتکار مهندس نیکزاد خوب كار كرد و ساير اعضا همراه نبودند و اين مانع توفيق كامل شد.
اگر براساس مطالعاتي كه عليالخصوص براي شهرهاي جديد انجام شده بود همه وزارتخانهها ميآمدند پاي كار و همراهي ميكردند تا الان پرونده اين پروژه بسته شده بود.
كدام وزارتخانهها؟
همه، بانكها، وزارت اقتصاد، نيروي انتظامي و هر موردي كه اگر بخواهيم از اين بحران اجتماعي بيرون بياييم همه وزارتخانهها براساس شرح وظايف خودشان بايد پاي كار بيايند.
مدرك دانشگاهي شما چيست؟
من فوق ليسانس شهرسازي دارم.
تعريف آكادميك شهرسازي چيست؟ آيا اين رشته در انبوهسازي و ساخت انبوه آپارتمان در مناطقي كه هنوز شهر نشدهاند، خلاصه ميشود؟ متاسفانه تفكر برخي مسوولان شهرسازي براين موضوع استوار است كه ابتدا بايد ساختمانهايي در يك نقطه احداث شود تا بعدا شهر در آنجا شكل بگيرد. آيا در كتابهاي دانشگاهي چنين تعريفي از شهرسازي وجود دارد؟
نخير! شهرسازي بايد همزمان با ساختوساز و ايجاد معابر و ساير زيرساختها پيش برود.
ببينيد يك بحثي كه در پرند مغفول افتاده «اقتصادشهري» بود. ما بايد در پرند يكسري سرمايهگذار جذب كنيم.
شما وقتي وارد شهري ميشويد حالت زندهبودن شهر بايد شما را تحتتاثير قرار دهد. خيلي از شهرهاي ما الان مرده محسوب ميشود اين شهرها به اوج شكوفايي رسيدند اما مردند.
شهر اگر بخواهد زنده باشد بايد اقتصادش زنده باشد. يعني در داخل شهر زندگي پويا ايجاد شود و بحث تجارت و كار و فعاليت در داخل شهر انجام شود تا شهر بتواند به حيات خودش ادامه دهد.
الان پرند اين ويژگي را ندارد و از اين معضل رنج ميبرد. بايد در پرند اقتصادشهري شكل بگيرد و اولويت دولت اين باشد كه يكسري سرمايهگذار جذب اين منطقه شوند.
ولي سرمايهگذار را كه با زور نميتوان به پرند آورد!
دولت بايد جذب سرمايهگذار را تسهيل كند.
چگونه؟ مثلا دولت زمين مجاني بدهد؟
خيلي از كارها را ميتوان براساس سياستهاي ابلاغي اصل44 در شهرهاي جديد انجام داد.
در مدتي كه شما مديرعامل پرند بوديد، كسي براي سرمايهگذاري بزرگ شهري به پرند آمد؟
در زمان من بزرگترين كارتينگ خاورميانه شكل گرفت. بحث شهرك مبل را به وجود آورديم يا بحث ساختمان تجارت جهاني بود كه با تفاهمنامهاي با وزارت بازرگاني وقت انجام داديم و يك قطعه زمين را داديم براي ساخت نمايشگاه بينالمللي و ساخت برج تجارت جهاني.
روي اين زمين الان هيچ كاري نشده و فقط با حصار و سيم خاردار، زمين در محاصره دولت درآمده است!
اگر واقعا نميخواهند بسازند بايد زمين را پس بدهند.
در كنار اين بايد يكسري آدم ثروتمند را هم براي زندگي و سكونت وارد شهر پرند كرد. خيلي شفاف صحبت ميكنم شهرسازي يعني اينكه شهر شامل باشد از دهكهاي پايين و بالا و متوسط. الان در تهران همه اين دهكها هستند در پرند هم بايد باشند.
ما كه نميتوانيم يكسري افراد ثروتمند را به ضرب اسلحه اجبار به زندگي در پرند كنيم. بايد زمينه اين مهاجرت را فراهم كنيم. نميخواهم كليگويي كنم. بايد تسهيل كنيم و خيلي از نواقص موجود را بايد برطرف كنيم.
سال88 پرند جزو مردهترين شهرهاي جديد ايران بود و حتي به من توصيه ميكردند كه اگر هشتگرد بروم بهتر است؛ چون در هشتگرد كلا 9 هزار واحد تعريف شده بود، اما در پرند بيش از 90 هزار واحد كه هيچ كاري هم تا آن زمان نشده بود.
اما امروز پرند حرف اول را در شهرهاي جديد ميزند و حالا اگر نخواهيم با اغراق صحبت كنيم، پرديس گفته ميشود به خاطر نزديكي به تهران و آب و هوا حرف اول را ميزند كه در اين صورت پرند در رتبه دوم قرار دارد. البته من در همين رابطه پرديس هم حرفهايي دارم. جهت وزش غالب بادهاي تهران غرب به شرق است و كل آلودگيها جمع ميشود در پرديس. پرند حتي به لحاظ گسل و لرزهنگاري ايمنتر از پرديس است.
بنابراین شهرسازي كل مجموعه است و شهر يك موجود زنده است. ضمن اينكه شهرهاي جديد شهرهايي است كه طراحي شده، دارند شكل ميگيرند و با برنامه و طرحهاي قبلي دارند شكل ميگيرند و عين شهرهاي قديم نيستند كه شهردار آنطور كه دلش بخواهد شهر را هدايت كند. البته مواردي هم هست و ايرادهايي هم وجود دارد.
چه شد از پرند رفتيد؟
باسابقهترين مديرعامل در شهرهاي جديد هستم و نزديك به سه سال در پرند كار كردم. بازديدهاي مهمي هم در قالب هياتهاي خارجي در زمان ما از پرند انجام شد. ریيس جمهور تركيه، ونزوئلا، نزديك به 38 وزير خارجي از وزير مسكن تا وزير خارجه، معاون آقاي بان كيمون در حوزه اسكان بشر سازمان ملل از پرند بازديد كردند. در مورد رفتنم از پرند هم تشخيص وزير محترم راهوشهرسازي وقت جناب آقاي مهندس نيكزاد اين بود.
گفته ميشود شما به خاطر دفاع از آينده مسكنمهر و گلايه از نبود خدمات، جابهجا شديد.
من نميدانم.
درباره رنج سهساله دولت در بحث تامين آب و برق واحدهاي مسكنمهر پرند، برخي مسوولان وزارت نيرو ميگويند در طرح جامع تهران، محدوديتهاي منابع آبي پرند كاملا شفاف بيان شده است و تاكيد شده كه جمعيت پرند از حد مشخصي نبايد بيشتر شود و الان بارگذاري در پرند از حدنصاب طرح جامع فراتر رفته است. اين حرف درست است؟
نه اين حرف را بهطور كلي رد ميكنم و دفاع ميكنم از ساختوسازهاي پرند براساس طرح و برنامه. وقتي طرح جامع يك شهر قرار است به تصويب برسد وزير راهوشهرسازي به عنوان عاليترين عضو شوراي عالي شهرسازي و ساير وزرا از جمله وزير نيرو به عنوان ساير اعضا در جلسه دفاع طرح جامع حضور دارند. نقشههاي مسكنمهر پرند توسط معاون وقت وزير نيرو در همين شورا امضا شده و به تصويب رسيده است؛ بنابراين اگر آن ادعا درست باشد بايد مسوولان وزارت نيرو در زمان تصويب طرح جامع پرند و نقشههاي مسكنمهر در شوراي عالي شهرسازي، نقشهها را امضا نميكردند نه اينكه امضا كنند و بعدا حرفهاي ديگري مطرح شود.
پس مشكل خدمات واقعا چيست؟
ببينيد اقدامات خوبي انجام شد. بحث آب پرند به اندازه 30 تا 40 هزار واحدمسكوني با بُِعد خانوار 4 نفر، حل شد حتي قرار شده بود يك سهميهاي را براي آب پرند از سد طالقان كه آب تهران را تامين ميكند مشخص كنند ولي همان بحثي كه درباره پيكره مسكنمهر گفتم همزمان نتوانست حركت كند و سرعتها با هم هماهنگ نبودند.
در پرند از اقوامهاي مختلف ديده ميشود به خصوص لر و ترك. سامانه مسكنمهر تا چه حد شرط 5سال سابقه سكونت را براي متقاضيان رعايت كرده و استعلامها را صحيح و بدون خطا انجام داده است؟
ببينيد. بحث شرط 5سال سكونت در تهران واقعا خطقرمز ما در ثبتنامها بود و خيلي به اين موضوع اعتقاد داشتيم و خيلي سختگيري هم كرديم.
پرند سال89 اصلا متقاضي نداشت و عمده حجم تقاضا در سالهاي 90 و 91 به وجود آمد. چه اتفاقي ظرف اين دو سال افتاد كه مسكنمهر يكدفعه اينقدر خواهان پيدا كرد؟
خوب براي پاسخ به اين سوال بايد برگرديم به تحولات بازار مسكن. ما يك افزايش بسيار جهندهاي در قيمت مسكن داشتيم و وقتي مردم ديدند كه دولت مسكنمهر را با قيمت تمامشده دارد واگذار ميكند و يك سود قابلتوجهي بين قيمت تمامشده و قيمت بازار وجود دارد و در واقع نوعي يارانه دولتي به متقاضيان مسكن محسوب ميشود، هجوم آوردند به سمت پيشخريد اين واحدها.
الان در پرند وضعيتي كه وجود دارد اين است كه از يكطرف برخي پيمانكارها كار را تعطيل كردهاند و مدعي افزايش قيمت هستند و از طرف ديگر سكونت در واحدهاي آماده در حال شكل گرفتن است. شما به عنوان طراح و مجري مسكنمهر پرند چه راهكاري جلوي پاي دولت جديد براي مواجهه با اين دو چالش پيشنهاد ميكنيد؟
من درباره اينكه پيمانكارها تعطيل كردهاند نميتوانم اظهار نظر كنم، اما در كل پيشنهادم اين است كه بايد اتاق فكر در وزارت راهوشهرسازي تشكيل شود و از نظرات دوستان با تجربه مسكنمهر استفاده شود بهرغم اينكه ممكن است نظرات مديران قبلي با ايده و فكر مديران جديد مغاير باشد، اما شنيدن نظرات خالي از مزايا نيست.
دولت بايد در كاربريهاي عمومي مناطق مسكنمهر خيلي سرمايهگذاري كند و مشوق سرمايهگذاري ايجاد كند. پارك، فضاي سبز و اصلا نهضت فضاي سبز راهاندازي كند.
پرند امروز از فضاي سبز رنج ميبرد. دولت ميتواند برابر قانون همه زمينهايي را كه كاربري آنها سبز تعريف شده است، تحويل شهرداري بدهد. ما الان در كرج نزديك به 530 هكتار زمين فضاي سبز را به شهرداري واگذار كرديم.
پس اولويت پرند سبز كردن پرند بايد باشد. واحدهاي تجاري بايد سريع شكل بگيرد.
پرند نزديك به 200 مدرسه لازم دارد در حالي كه الان 20 مدرسه در حال ساخت است. در پرند بيمارستان نداريم.
الان در پرند وجود بافتخالي و زمينهاي بدون استفاده به ضرر آينده شهر است همه اين زمينها متناسب با نوع كاربري بلافاصله بايد زير بار قرار بگيرد.
در كنار اين بايد يكسري سرمايهگذار و دهكهاي بالاي جامعه به سكونت در پرند تشويق شوند.
2000 هكتار زمين الان از محدوده شهريار قابل الحاق به پرند است و شوراي عالي شهرسازي و معماري كشور ميتواند اين زمينها را به محدوده پرند الحاق بزند و يك شهرك لوكس براي پردرآمدها احداث كند.
براي پذيرش اين گروهها، بايد شهر توسعه پيدا كند. بايد ابتدا مترو راه بيفتد، حتي اتوبان فعلي ساوه براي دسترسي به پرند نيز جوابگو نيست و بايد مسيرهاي ارتباطي توسعه يابد. در كل دولت بايد براي توسعه سريع پرند و ديگر مناطق مسكنمهر به چهار موضوع اهميت دهد و براي آنها برنامه اجرايي تدوين كند. اول: بحث راه و مسيرهاي دسترسي و افزايش ظرفيت ناوگان حملونقل از طريق مترو و جاده، دوم : بحث احياي «اقتصاد شهر» و بسترسازي براي فعاليت سرمايهگذاران بزرگ و ايجاد پهنه كار و فعاليت، سوم: توجه به كاربريهاي عمومي با ايجاد مشوق فعاليت در زمينهاي معطل، چهارم: راهاندازي نهضت فضايسبز و توسعه مناطق سبز.
آقاي احمدينژاد چندبار از پرند بازديد كرد؟
زمان من يكبار آمدند براي افتتاح 10 هزار واحد مسكنمهر در خرداد سال 91.
يعني در سالهاي 88 تا 91 كه مسكنمهر در حال ساخت بود، ریيسجمهور اصلا به پرند نيامد؟
نه! نيامدند البته شايد هم نامحسوس بازديد كرده باشند، اما ما متوجه حضور احتمالي ايشان نشديم.
آقاي احمدينژاد در همان تنها سفرشان به پرند، چه برداشتي از اين منطقه داشتند و چه توصيههايي به مهندس نيكزاد يا شما ارائه كردند؟
مثل اينكه قبل از اينكه مسكنمهر شروع شود زماني كه شهردار تهران بودند يك بازديد داشتند و زماني كه آمدند ساختوسازها را ديدند تحسين كردند و البته بر كاربريهاي عمومي تاكيد كردند و خود ریيسجمهور تركيه هم كه آمد عين اين عبارت را به كار برد: «در پرند با جنگلي از ساختمان روبهرو شدم.»
ماجراي انتقال پايتخت به پرند چه بود؟ ظاهرا اين بحث دو سال پيش از جانب مسوولان نهاد رياستجمهوري مطرح شد.
بله يك جلسه هم در نهاد رياست جمهوري رفتيم و تا يك جايي هم موضوع پيش رفت مبني بر اينكه وزارتخانهها بيايند در پرند شكل بگيرند.
نظر ریيسجمهور وقت چه بود؟
نميدانم.
معاون اول ریيسجمهور هم در جلسه انتقال پايتخت در نهاد حضور داشتند؟
خير، معاون اداري مالي نهاد بود و قرار بود، آقاي بقايي هم باشد كه يك سفري در آن روز برايشان پيش آمد. استاندار تهران بود. من نميدانم پيشمقدمه چه بود اما از ما زمين خواستند ما هم 560 هكتار طراحي كرديم و اعلام آمادگي كرديم. در اين جلسات در اواخر سال91 كار رسيد به جايي كه دستور ساخت وزارتخانهها را صادر كردند بعد گفتيم با چه پولي. گفتند كه ساختمانهاي مازاد وزارتخانهها در تهران را بفروشيم، اما در همين حين، بحث جابهجايي من مطرح شد و موضوع ديگر پيگيري نشد.
پرند قابليت انتقال پايتخت را دارد؟
قابليت كل انتقال را ندارد؛ اما به شرطي كه موارد مورد بحث در پرند محقق شود قابليت پايتختاداري شدن را دارد.
در پرند جا برای ادامه مسكنمهر هست؟
همان 2000 هكتار. يك موضوع هم بايد درباره مسكنمهر پرند متذكر شوم، سال91 در زمان افتتاح 10 هزار واحد مسكونيمهر 25 هزار واحد آماده بود و و تحويل مردم شده بود و مردم در آنها ساكن شده بودند؛ اما قرار شده بود افتتاحها مرحله مرحله باشد. اما اين 25 هزار آب و برق و گاز داشت.
«نهضت» ساخت فضايسبز و ايجاد پهنه كاروفعاليت در داخل محدودههاي مسكنمهر راه بيفتد
انتقال «پايتختاداري» به پرند در نهاد رياستجمهوري تا مرحله تامين منابع مالي براي ساخت وزارتخانهها پيش رفته است
2000 هكتار زمين در مجاورت پرند براي ساخت شهركمسكوني لوكس مخصوص دهكهاي 9 و 10 آماده الحاق است
«پرند» سختترين قسمت كار است، اما براي رساندن آن به مقصد سادهترين راهها پيشروي دولت قرار گرفته است
مقياس فعلي پرند با زنجان و ايلام و عمده شهرهاي مركز استان برابري ميكند اما بهلحاظ امكانات فاصله زیادی وجود دارد