مهندسی تفکر برای کاهش هزینه ها
مهندسی تفکر برای کاهش هزینه ها
تقریبا تمامی متخصصین صنعت ساختمان بر این باورند که تخصیص هزینه های اولیه جهت طراحی و برآوردهای اجرایی، پیش از آغاز پروژه به مراتب کمتر و به صرفه‌تر از هزینه مالی و زمانی اصلاحات در حین کار است. به عبارت دیگر با داشتن یک تفکر مهندسی صحیح می توان از بسیاری از مشکلات آتی در حین اجرای کار رهایی یافت.
مهندسی تفکر یک پروژه شامل دو مبحث اصلی می‌باشد؛ طراحی یک پروژه که خود مشتمل بر سه مرحله یا فاز است و پیش بینی های اجرایی که خود به دو بخش برآورد مصالح و زمان بندی کار تقسیم می شوند.
فاز صفر طراحی: در این مطالعات طرح، توجیه اقتصادی، و امکان سنجی طرح انجام می شود. کارفرما پس از مطالعه فاز صفر می تواند بهترین گزینه را برای طراحی آینده انتخاب نماید.
فاز یک طراحی: در این مرحله کلیت طرح تهیه می‌گردد. نقشه های ارائه شده در فاز یک به صورت کلی می‌باشند که شامل حدود متراژ‌ها، دیاگرام‌ها، اعم از معماری و سازه و تأسیسات هستند. نقشه های مذکور پس از بررسی و امکان سنجی نسبت به فاز صفر به صورت طرح اولیه ارائه می شوند.
فاز دو طراحی: در این مرحله، طراحان نقشه‌ها را به گونه ای ارائه می دهند که تمامی جزئیات اجرایی در آنها قید شده باشند. به عبارت دیگر این نقشه‌ها باید به حدی گویا باشند که نیازی به حضور و توضیحات طراحان در کارگاه نباشد.
متره و برآورد مصالح مصرفی: در این مرحله از کار کلیه مصالح مصرفی به کاررفته در پروژه توسط کارشناسان مربوطه برآورد می شود. این برآورد باید آنچنان دقیق باشد که کارفرما با بهترین تقریب ممکن، مصالح مورد نیاز پروژه را تأمین نماید. درعین حال با توجه به احجام کاری به دست آمده، میزان کارکرد پیمانکاران جزء در هر مرحله نیز مشخص خواهد گردید. لازم به ذکر است که متره و برآورد صحیح، زمانی امکان پذیر است که نقشه های فاز دو کامل و دقیق باشند.
ارائه برنامه زمان بندی: در این مرحله، با توجه به خروجی های دقیق متره و برآورد، بودجه و سیاست های اجرایی کارفرما، یک برنامه زمانی مشخص و منظم برای اجرای پروژه تعیین می گردد.
در ادامه پاره ای از معمول ترین مشکلات اجرایی که ناشی از ضعف در موارد فوق الذکر است به صورت خلاصه ارائه شده است:
عدم تطابق نقشه های اجرایی در چهار رشته (معماری، سازه، مکانیکال، الکتریکال: در نهایت به تغییرات در حین اجرا منجر خواهد شد که هزینه های مالی و زمانی زیادی را برای کارفرما در پی خواهد داشت. (ضعف در نقشه‌های فاز دو)
مشخص نبودن جزئیات اجرایی: در این حالت جزئیات اجرایی باید در حین اجرای پروژه تهیه شوند و متأسفانه بسیاری از این جزئیات، بدون مشورت با مشاورین مربوطه و خارج از استاندارد اجرا می شوند. (ضعف در نقشه های فاز دو)
خرید بیش ازاندازه مصالح: متأسفانه کارفرمایان مجبور به فروش زیر قیمت این مصالح و یا انتقال آنها به کارگاه‌های دیگر خود هستند که مقادیر زیادی از این مصالح از بین می روند. (نداشتن برآورد صحیح مصالح)
خرید به میزان کمتر از نیاز: در این حالت کارفرما ناچار است که کسر مصالح موردنیاز را به صورت محلی و با قیمت بیشتر و هزینه مستقل حمل ونقل تهیه نماید. (نداشتن برآورد صحیح مصالح)
دوباره کاری در بررسی صورت وضعیت پیمانکاران جزء: (ضعف در نقشه های فاز دو و نداشتن برآورد صحیح مصالح)
عدم کنترل پیمانکار جزء در استفاده از مصالح مصرفی. (ضعف در نقشه های فاز دو و نداشتن برآورد صحیح مصالح)
تداخل در اجرای آیتم های کاری مختلف و اتلاف منابع مالی و انسانی. (نبود برنامه زمان بندی)
عدم تهیه مصالح در زمان مورد نیاز. (نبود برنامه زمان بندی)
عدم پیش بینی بودجه در هر مرحله از اجرای پروژه. (نبود برنامه زمان بندی)
ناتوانی در تعهدات زمانی برای اتمام پروژه. (نبود برنامه زمان بندی)
