پرونده بازسازی آذربایجان: اصولی یا عجله ای؟
زلزله رخدادی است همانند سایر رخدادهای طبیعی خارج از اراده انسان، رخدادی شبیه شب و روز، سرما و گرما، تابستان و زمستان، باران و برف. همانطور که انسان توانسته برای پذيرش و كنار آمدن با تمامی این اتفاقات راهکاری ارائه دهد و آن را جزئی از زندگی خود قلمداد کند بايد برای موضوع زلزله نیز چارهای اندیشیده شود.
این تفکر که «زلزله همیشه ویرانگر و خانمان برانداز است» بايد از اذهان پاک شود. زلزله صرفا یک رخداد طبیعی است که دیر به دیر اتفاق میافتد. اگر همانند شب و روز و... به طور مداوم اتفاق میافتاد اینگونه بعید و ترسناک بهنظر نمیرسید و به اجبار راهحلی برای آن پیدا ميشد و آنگاه دیگر جزئی از زندگی روزمره محسوب میشد؛ بنابراین بعید بودن این اتفاق است که ترس از مرگ و بیخانمان شدن را در مردم ایجاد میکند.
در ايران ميتوان همانند کشورهای توسعه یافته مانند ژاپن زلزله را جزئی از زندگی خود بدانیم؛ کشوری که روزانه صدها زلزله در آن رخ میدهد ولی مردم بدون نگرانی به زندگی خود ادامه میدهند.
برای ساخت یک ساختمان استاندارد تمامی موارد و ملاحظات فنی برای مقابله با زلزله در آییننامههای بینالمللی و همچنین آییننامههای کشورمان وجود دارد، مانند آییننامه 2800، مقررات ملی ساختمان و... که تمامی الزامات را برای ساخت یک ساختمان ایمن و مقاوم در برابر زلزله دربر دارد.
حال سوال این است که با وجود چنین الزاماتی چرا اینگونه در مقابل زلزله ترس وجود دارد و این همه ساختمان در زلزلهها تخریب و باعث بروز خسارات جانی و مالی میشوند؟!
در پاسخ باید گفت: همانطور که اشاره شد مابین حرف تا عمل فاصله بسیار است، این فاصله صرفا با نوشتن آییننامهها و... از بین نمیرود بلکه تلاش همه را میطلبد.
در کشور ما گهگاه زلزله میآید، باعث خرابی میشود، جان عدهای از مردم را میگیرد، در یک برههای از زمان همه بسیج میشوند و باتوجه به اینکه احساساتشان جریحهدار شده به بازماندگان هر آنچه از دستشان بر میآید کمک میکنند اما بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده میشود و باز با یک زلزله دیگر همه این اتفاقات دوباره تکرار میشود.
پیرو بازدیدی که شخصا از مناطق زلزلهزده آذربایجان داشتم و تقریبا خرابیهای اکثر مناطق روستایی و شهری اهر، هریس و ورزقان را از نزدیک مشاهده کردم ميتوان با جرات فقط به این نتیجه اشاره كرد که زلزله رخ داده توانایی ایجاد خرابی در این وسعت زیاد را نداشت چه برسد به اینکه باعث جان باختن انسانهای این مناطق شود. با بررسی خرابیها مشهود بود که زلزله ساختمانها را تخریب نکرده بلکه این خود ما انسانها بودیم که با عدم رعایت اصول فنی با دست خودمان باعث تخریب ساختمانها شدیم.
در مقیاس کلان پروسه ساخت ساختمان سه مرحله دارد: 1- تدوین آیین نامهها 2- محاسبه و طراحی ساختمانها بر اساس آیین نامهها 3-اجرای ساختمان براساس استانداردهای آییننامهها.
با توجه به این که کشور مان از لحاظ علمی علیالخصوص در زمینه ساختمان پیشتاز است، در خصوص بند 1 و 2 هیچگونه محدودیت و مانعی وجود ندارد و وزارت راه و شهرسازی و مرکز مقررات ملی ساختمان توانستهاند با تدوین آیین نامههای مربوطه، این مشکل را از پیشرو بردارند و مهندسین مشاور و مهندسین محاسب نیز با تواناییهایی که در زمینه طراحی ساختمان و به روز بودن هماهنگی با علم روز دنيا وجود دارد، محاسبات ساختمان را نیز به راحتی و با اطمینان میتوانند انجام دهند، ولی در بخش سوم عوامل مختلفی دخیل هستند که مانع از این میشوند که ساختوساز قابل اطمینان اجرا شود.
از جمله کیفیت نظارت جامع و مرحلهای ساختمانها توسط مهندسان ناظر،سیاستهای نظام مهندسی در خصوص واگذاری کار به مهندسان ناظر و هزینههای نظارت و همچنین نظارت بر عملکرد مهندسان ناظر که خود این موضوع، بحث مفصلی را میطلبد.
همچنين سیاستهای دولت و شهرداری در خصوص ساختوساز نظر به اینکه هر کدام از مالکین شخصا و بدون تخصص اقدام به ساختوساز ميكند و عوامل ریز و درشت دیگر كه بايد همه اینها تحت کنترل در آیند و صرفا مسائل مالی در اولویت ساختوساز قرار نگیرد.
در بازدید از مناطق زلزله زده آذربایجان کاملا مشخص بود که عدم استحکام ساختمانها باعث فرو ریختن آنها شده است نه شدت زلزله. بعضی از ساختمانهایی که با اصول مهندسی ساخته شده بودند سالم مانده و در زمان بعد از زلزله به بازماندگان سرویس میدادند، ولی اکثر بافت روستاها و شهرها که به صورت قدیمی و خشت و گلی و غیر اصولی ساخته شده بودند کاملا ویران شدهاند.
پس از وقوع زلزله اخير با توجه به سیاستهای دولت تمهیداتی اندیشیده شد و مقرر گردید با اعطای تسهیلات بانكي خانهها نوسازی شوند. اصل این موضوع و نیت آن بسیار خوب و ستودنی است و باعث ميشود بافت فرسوده این روستاها به یک بافت قابل قبول در آید، ولی آیا روش ساختوساز و اعطای تسهيلات به شكل کارشناسی، و تمامی جوانب سنجیده شده است؟
یا صرفا به جهت خروج از بحران اين تصمیمات گرفته شده است؟ اگر این روند کارشناسی نشود تمامی اشتباهات گذشته تکرار خواهد شد.
به نظر میرسد سیاست ساخت مسکن در مناطق زلزلهزده بیشتر برای خروج از بحران کارساز است و شاید اگر همه شرایط ایدهآل باشد و مشکلی رخ ندهد فقط بتوان چارچوبی از یک ساختمان و آن هم برای افرادی محدود، شرایط ساخت خانه را فراهم کرد. برای حل این موضوع و ساخت خانه با استانداردهای جهانی بايد کمی دیدگاهها عوض شود تا بتوانیم جلو اشتباهات گذشته را بگیریم و رویه دیگری برای ساختوساز ایجاد کنیم. چرا که دوباره برگه فروشی مهندسان ناظر شاید به دلیل پایین بودن هزینه خدمات مهندسی و عدم کنترلهاي لازم باب خواهد شد و صرفا اسم مهندسان نظارت خواهد کرد و نه خودشان، مصالح سنتي يا با مشخصات فنی غیراستاندارد استفاده خواهد شد و با توجه به حجم بالای ساختوساز و پراکندگی وسیع در سطح شهر و روستاهای منطقه کنترل فنی عملا بسیار سخت خواهد شد و دوباره همان حیف و میلهای همیشگی در صرف هزینهها و مصالح روی خواهد داد و بعد از چند سال خواهیم دید در همان پله اول درجا زدهایم.
سوال اين است: تا کی باید روشهایی برای ساخت استفاده کنیم که زمان زلزله بلافاصله خانهها ويران شود؟! تا کی باید از تفکرات گذشته برای ساخت سرپناه استفاده شود که شاید تمامی دارایی مان باشد؟!
امروزه در کشورهای توسعه یافته، دیگر از روشهای معمول برای ساختوساز استفاده نمیشود که سیمان و آهن و شن و ماسه و آجر و... در اختیار مالک قرار گیرد و خود آنها شخصا اقدام به ساختن خانه كنند و شاید معلوم نباشد که به چه کیفیتی ساخته شود.
در سالهای اخیر در کشورمان موجی به نام صنعتی سازی ساختمان ایجاد شده است که بايد این اتفاق را به فال نیک بگیریم و از آن نهایت استفاده را جهت پیشبرد اهداف و سیاستهای ساخت مسکن به کار ببریم.
برخلاف باور افکار عمومی،صنعتیسازی صرفا استفاده از مصالح نوین در ساخت نیست، بلکه یک تفکر است که اگر درست پیاده شود میتوانیم بگوییم کشومان در زمینه صنعت ساختمان در مسیر توسعه پایدار گام برداشته است. منظور از تفکر صنعتی در ساخت ساختمان تغییر روش در ساختوساز است به طوری که از پیش مهندسیها، مصالح نوین کارخانهای و متدهاي جدید ساختوساز به طور توام استفاده شود و حاصل کار، افزایش کیفیت ساخت و بهرهوری در پروسه ساخت و بهرهبرداری، سرعت بالای ساخت و کاهش چشمگیر پرت مصالح باشد.
خوشبختانه این موضوع در کشور شروع شده و هرچند در ابتدای راه قرار داریم ولی در چند سال اخیر شاهد پیشرفت قابل ملاحظهای در صنعتیسازی ساختمان بودهایم. لازمه صنعتیسازی در کشور ظرفیتسازی برای استفاده از تولیدات کارخانهای، توانمندسازی شرکتهای مجری و تربیت نیروهای فنی و ماهر، معرفی سیستمهای نوین ساختمانی، آموزش، فرهنگسازی و ترویج صنعتیسازی است که بايد در سطح کلان و با مشارکت تمامی اقشار دخیل در امر ساختوساز این امر محقق شود.
شایدیکی از مهمترین مسائلی که متخصصان امر صنعتیسازی را به چالش کشانده است بحث فرهنگ عمومی مردم در استفاده از فناوریهای نوین میباشد، ولی این امر به راحتی با آموزش و ایجاد فضایی جهت ارتقای فرهنگ جاری مردم و تغيير ذائقه آنها جهت استفاده از سیستمهای نوین امکانپذیر باشد.
در مسیر نوسازی مناطق زلزله زده آذربایجان نیز ميتوان با استفاده از صنعتیسازی، سرپناهی ایمن با در نظر گرفتن همه مشکلات پیش رو اعم از فرا رسیدن فصل سرما و کمبود زمان برای ساخت مسکن گام بلندی را در جهت خانهدار شدن ساكنان این مناطق برداشت.