تلفن سایت

نظام نوین ساخت و ساز؛چرا هیچکس پاسخگو نیست؟

تاریخ ۴ اسفند ۱۳۹۲

نظام نوین ساخت و ساز؛چرا هیچکس پاسخگو نیست؟

در حال حاضر ساخت و ساز در داخل شهر خوشبختانه به نظم نوین ساخت و ساز گرایش پیدا کرده است. نظم نوین ساخت و ساز هم، همین به اصطلاح مهندسی سازی است.
 امیدواریم این روند ادامه پیدا کند و دوام و بقای ساخت و ساز در ایران طولانی تر و ماندگاری آنها بیشتر شود. اما نه تنها ساختمان های بلند مرتبه که ساختمان های سه چهار طبقه هم به صورت سنتی وتوسط افرادی که اساسا شغل آنها ساخت وساز نیست و فقط سرمایه دارند، ساخته می شوند. این افراد هم، از مصالح ساختمانی استاندارد استفاده نمی کنند و از مصالح امروزی که می تواند مقاومت ساختمان را بالا ببرد، هزینه ها را کمتر کند و به کار ساخت و ساز سرعت ببخشد، خبری نیست. چون سنتی ساخته می شود، به همان روال سابق انجام می دهند. مثلا در حال حاضر می بینیم که به جای چسب کاشی از دوغاب استفاده می کنند. فرق این دو در سازه، در ساختمان و در آشپزخانه و توالت به این صورت است که اگر از چسب کاشی استفاده شود مالک ساختمان فضای بیشتری خواهد داشت، هزینه اش هم کمتر شده و سازه هم سبک تر می شود. به همین نسبت در زمینه های دیگر می توان بحث کرد.
در «آب بندی» ساختمان هم می توان تفاوت ها را درک کرد. وقتی از آب بندی صحبت می کنیم هنوز بسیاری به روش های سنتی برمی گردند و قیرگونی می کنند. اما در دنیای بیرون از ایران، دیگر از قیرگونی خبری نیست. کشورهای پیشرفته سالیان سال است به این نتیجه رسیده اند که با مواد جدید می توانند لایه ای به کف توالت یا آشپزخانه بزنند و آب بندی کنند. در پشت بام هم از این مواد استفاده می کنند. بنابراین، اگر رویکرد مهندسی به محصولات جدید و نوین باشد ساختمان می تواند سبک باشد، ضد زلزله باشد، مقاوم باشد و به تمام مواردی را که امروزه بشر نیاز دارد، دسترسی پیدا کند. در غیر این صورت، ساختمان سنگین است، بار آن سنگین وگران در می آید و در مقابل زلزله هم ماندگار نخواهد بود.سازه یا ساختمان هم کیفیت بالایی نخواهد داشت و ماندگاری آن پایین خواهد بود.
همه اینها اصولی است که باید در مورد آنها فرهنگ سازی کنیم. اگر محصول جدیدی به بازار می آید باید در مورد آن فرهنگ سازی شود. اول جامعه مهندسی باید قبول کنند. بساز بفروش به طور طبیعی قبول نخواهد کرد، پس  جامعه مهندسی باید در این زمینه فعال شود. باید دانشگاه و دانشجوی ما با محصولات جدید آشنا شود. علت حضور وشرکت در نمایشگاه ها همین است که بتوانند محصولات جدید خود را به جامعه مهندسی عرضه کنند. جامعه مهندسی هم بعد از اینکه قبول کرد آن محصول قابل استفاده است، باید دوره آموزشی ببیند.  بدون دوره نباید از این محصولات استفاده کنند. بنابراین، شرکت ها موظف اند در عین حال که مواد جدید خود را به بازار عرضه می کنند، فرهنگ سازی داشته باشند و آموزش بدهند؛ آموزش به مهندسین جوان کشور. همچنین باید به دانشگاه ها بروند، مجامعی برگزار کنند و مهندسین عمران را دعوت کنند تا بتوانند درباره محصولات جدیدشان، طوری آموزش دهند که کاربردی شوند. اگر یک مهندس، نسبت به محصول جدید آشنایی نداشته باشد نمی تواند استفاده از آن محصول را پیشنهاد کند. مصرف کننده هم که ممکن است معمار یا بنا باشد، در مقابل تغییر مقاومت می کند و جواب نمی دهد.
بنابراین، در زمینه ساخت و ساز باید  فرهنگ سازی شود و یکی از وظایف وزارت مسکن همین است. وظیفه نظام مهندسی هم وظیفه این است که سطح آموزش را بالا ببرد و ارتقا دهد. آنها می توانند در دوره هایی که برگزارمی کنند ، این مسائل را آموزش دهند. می توانند دوره هایی هم برای بازآموزی مهندسین برگزار کنند. همین طور موسسه استاندارد باید این کار را انجام دهد و به صرف اینکه کالایی تولید و استاندارد شده ، بسنده نکند و دوره های آموزشی برگزار کنند تا جامعه مهندسی ما، با محصولات جدید آشنا شود و به طرف استاندارد سازی برود. اگر فقط یک کالا در یک سازه و ساختمان استاندارد باشد، نمی توان گفت این سازه استاندارد است. باید بند بند اجزای متشکله یک ساختمان استاندارد باشد تا بگوییم این ساختمان استاندارد است. بنابراین، اگر فقط بگوییم گچ ما استاندارد است، نمی توانیم ادعا کنیم این ساختمان استاندارد است. ساختمان متشکل از سیمان، بتون، گچ، تیرآهن، پنجره و... است و اگر همه اجزای متشکله ساختمان استاندارد باشد، می توانیم بگوییم این سازه استاندارد است. دراین صورت مشتری هم با کمال میل، مابه التفاوت و قیمت بالاتر را پرداخت می کند.
حتی می توانیم بعد از این ساختمان ها را دسته بندی کنیم. مثلا ساختمان های با کیفیت را گروه الماس یا طلا بنامیم و گروه برنز هم داشته باشیم. اگر فردی بخواهد یک ساختمان از گروه طلا بخرد، یعنی همه چیز آن استاندارد است. او می داند که یک ساختمان استاندارد را با قیمت بالا می خرد و خیال اش راحت است که آن ساختمان یکصد سال دوام می آورد. براین اساس، نهادی باید ساختمان ها را بر اساس اجزایی که در ساختمان وجود دارد و اینکه استاندارد دارند یانه، رتبه بندی و گروه بندی کند. اگر 90 محصول یک سازه استاندار است، می توان گفت که این سازه به کمالی که می خواهیم نزدیک است. براین اساس، باید در این زمینه فرهنگ سازی شود. البته فرهنگ سازی باید اول در متولیان این کار انجام شود و معتقد باشند که بخواهند به این هدف برسند. هدف باید استاندارد کردن سازه های درون شهری باشد. وزارت مسکن، مرکز تحقیقات مسکن، موسسه استاندارد، نظام مهندسی، جامعه مهندسی و همه اینها باید با هم همکاری کنند تا بتوانند فرهنگ سازی را در راستای استاندارد کردن سازه ها و ساختمان ها پیش ببرند.
این سخنی است که در این مقطع زمانی باید برآن تاکید کنم که واقعا خریدار و مصرف کننده ایرانی امروز در خرید خانه، مظلوم واقع شده اند. هیچ معیاری وجود ندارد که ساختمان مورد نظر خریدار در مقابل یک زلزله شش ریشتری دوام می آورد یاخیر. درواقع او هیچ ملاک و معیاری در دست ندارد و فقط نمای ساختمان را می بیند. برای همین است که معمولا ساختمان ها را بزک می کنند، چرا که ظاهر ساختمان ها بسیار عالی است ولی از نظر درونی، مقاوم نیست. ما به عنوان مصرف کننده معیاری نداریم که بدانیم یک ساختمان استاندارد است یا نه و آیا در مقابل یک زلزله شش یا هفت ریشتری مقاومت می کند؟ ساختمان را می سازند و می فروشند و می روند.اگر اتفاقی بیفتد چه کسی مسئول است؟ اما اگر برای ساخت و ساز، استاندارد تعریف کنیم یا ساختمان ها را رتبه بندی کنیم، شرکت سازنده ای که ساختمان را می سازد باید یکصد سال، در مقابل سازه اش مسئول باشد. اما الان خریدار نمی داند سازه را چه کسی ساخته است. اگر اتفاقی بیفتد و مثلا لوله بترکد یا سقف چکه کند، چه کسی جوابگو خواهد بود؟ کسی این موضع را روشن نکرده است. این در حالی است که نظام مهندسی، شهرداری و ارگان های دولتی موظف به برقراری نظامی هستند که از این وضعیت خارج شویم.
در لس آنجلس، اجازه نمی دهند به سازه زیر یکصد سال دست بزنند و آن را تخریب کنند. در آنجا منطقه مسکونی و منطقه تجاری را از هم جدا کرده اند. در یک منطقه تعریف کرده اند که ساختمان ها حداکثر دو طبقه باشند و دراین مناطق اجازه نمی دهند سه طبقه بسازند. تعریف کرده اند که به صورت دلخواه کسی نمی تواند یک ساختمان را تخریب کند. باید برای تخریب دلیل داشته باشد. صد سال است در لس آنجلس زلزله می آید و اگر ساختمانی چندین زلزله را رد کرده ، نباید خراب شود و اگر اتفاقی بیفتد بیمه قبول نمی کند. اما در ایران، ساختمان ها اصلا بیمه نیستند. در آنجا شرکت ها باید قرارداد ببندند و مسئولیت سازه را به عهده بگیرند. بنابراین اگر بخواهیم فرهنگ سازی کنیم، غرب جنبه‌های خوبی هم دارد که می توانیم از آنها استفاده کنیم. وقتی با این کارها در مقابل یک زلزله هفت ریشتری جواب گرفته اند، ما هم می توانیم همان معیارها را بگذاریم. معیار ها هم این است که از مصالح خوب ، تکنیک خوب و مهندسی روز استفاده کنیم. ما می دانیم که زلزله می آید  و اگر امسال در تهران زلزله نیاید تا 10 سال دیگر می آید. زلزله در تهران، حتمی و صد در صد است ولی روز وقوع آن برای کسی مشخص نیست. آیا شهرداری بر سازه های ما نظارت دارد که بگوید حداقل فلان سازه در مقابل هفت ریشتر زلزله مقاوم است؟ آیا ساختمان ها گارانتی دارند؟ نظام مهندسی یا شهرداری یا ارگانی دیگر باید این تاییدیه ها را بدهند و پیگیری کنند که نقشه ای که دارید چگونه است؟ آیا این ساخت و سازی که انجام می دهید واقعا می تواند زلزله هفت ریشتری را تحمل کند؟ حالا نمی گوییم هشت ریشتر، اما هفت ریشتر را که باید تحمل کند.


نظر بدهید:

پایتخت ایران چه شهری است؟
telegram
طراحی سایت با طراحی سایت توسط آتی سایت