عدم اجرای طرح جامع مسکن
عدم اجرای طرح جامع مسکن
کمال اطهاری، صاحبنظر در حوزه برنامهریزی شهری و از محققان طرح جامع مسکن در سال 84 است. آغاز مراحل بازنگری در طرح جامع مسکن که بهتازگی در وزارت راه و شهرسازی آغاز شده است بهانهای شد تا با وی در مورد دلایل اصلی عدم اجرای طرح جامع فعلی ظرف هشت سال اخیر، گفتوگو کنیم. اطهاری ضمن تشریح چند دلیل عمده از ضرورت اصلی برای اجرایی شدن طرح جامع مسکن جدید میگوید. ضرورتی که بی توجهی به آن عملا شکست طرح جامع سال 84 را به دنبال داشت.
به عنوان یکی از محققان طرح جامع مسکن که در سال 84 تهیه شد، ضمن ارایه توضیحی درباره این طرح ضرورت شکلگیری آن را تشریح کنید.
برای تهیه طرح جامع مسکن در سال 84 چند زمینه وجود داشت و قبل از آن خوشههای پژوهشی در رشتههای مختلف و در طول برنامههای قبلی انجام شده بود. بنابراین طرح جامع مسکن یک برنامه خلقالساعه و یکساله نبود و حداقل یک دهه پیشینه پژوهشی به دنبال داشت.
اما در مورد طرح مسکن کمدرآمدها که یکی از بخشهای اصلی طرح جامع مسکن است مجموعهای از برنامهها برای دهکهای 1 تا 4 را در آن زمان تعبیه کردیم که درواقع بیشتر شامل گروههای اجتماعی است که از هیچ امکان بیمهای و تامین اجتماعی برخوردار نیستند و فاصله درآمدی آنان بهخصوص در دهک 1 و 2 با حدود قیمتی در بازار مسکن تناسب ندارد، بنابراین تامین مسکن این دهکها نیازمند دخالت مستقیم دولت و حکومتهای محلی است که عملا پیش از طرح جامع برنامه مدونی بهمنظور این تعامل میان دستگاههای ذیربط وجود نداشت. درواقع تامین مسکن دهکهای اول جامعه باید با حضور شهرداریها، یارانهها، سیاستگذاریها و نظارتهای دولتی با همکاری نهادهای حمایتی صورت میگرفت که در طرح جامع این حلقه مفقوده بزرگ ملی چارهاندیشی و برطرف شد. به این ترتیب که در این طرح نظام تامین اجتماعی با نظام برنامهریزی مسکن و شهرداریها پیوند داده شد. درواقع براساس این بسته کارآمد، این امکان فراهم میشد که با حداکثر بهرهبرداری از یارانهها و تسهیلات، این سه نهاد مسوول یعنی دولت، نهادهای حمایتی و شهرداری در امر تامین مسکن کم درآمدها در هم بیامیزند.
برای تامین مالی این برنامه چه راهکاری طراحی شد؟
برای این منظور برنامههای دیگری برای ورود اقشار کم درآمد، به سیستم بانکی مورد مطالعه قرار گرفت که نیازمند صندوقهای پشتیبان برای اعطای تسهیلات دولتی به دهکهای پایین بود، چرا که درصد قابل توجهی از این افراد اساسا هیچ ارتباطی با سیستم بانکی کشور ندارند و حتی افرادی که در سکونتگاههای غیررسمی مسکن نامناسب داشتند زمین تصرفی آنان سند قابل قبول برای بانکها ندارند.
مکانیزم دسترسی به سیستم بانکی برای این گروهها در طرح جامع به این صورت طراحی شد که با اندوخته شدن سرمایههای اندک گروههای کمدرآمد در صندوقهای تامین مالی هم منابع بانکها قویتر میشد، چون بالاخره این دهکها به همان میزان ساخت مسکن غیررسمی توان پرداخت و پسانداز دارند و هم ارتباط اینها به سیستم بانکی برای دریافت تسهیلات یارانهای امکانپذیر میشد و میتوانستند بهراحتی از این تسهیلات برخوردار شوند.
پس چرا با وجود این برنامهریزیها و دقت عملها طرح جامع مسکن هیچ گاه صورت اجرایی به خود نگرفت؟
به دو دلیل عمده که اولین علت به سیاستزدگی دوران بعد از تهیه طرح جامع برمی گردد و اختلافات سیاسی که معمولا در تمام دورهها میان دولت قبلی و بعدی وجود داشته است و دومین دلیل الزام نهادسازی برای اجرای برنامههای تامین مسکن طرح جامع بود که عملا هیچگاه صورت عینی به خود نگرفت. موضوع این است که برنامهریزی در ایران در برنامههای عمرانی پیش از انقلاب، بر مبنای حاکمیت دیدگاه مهندسی نسبت به برنامهریزی اجتماعی انجام میشد، این در حالی است که حتی سازوکار بازار نیز برای به جریان افتادن نیاز به نهادسازی از طریق مجاری نهادهای اجتماعی دارد، اما با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب هم هنوز این دیدگاه مهندسی حاکم است. در طرح جامع مسکن برای این نهادسازی هم برنامههایی بهمنظور ایجاد همافزایی بین برنامه و بازار، از طریق تقدم نهادسازی، پیشبینی شده بود.
نهادسازی در برنامه تامین مسکن چه مفهوم و سازوکاری دارد؟
نهادسازی یعنی دولت کمکهای فنی و تسهیلاتی در نظر بگیرد و اعطا کند که این کمکها و تسهیلات با برنامه و بهدرستی برای ساخت مسکن ایمن و بادوام اختصاص یابد، اما عملا دیدیم که ظرف چند سال دولت تنها کاری که در این زمینه انجام داد افزایش بیتاثیر وام مسکن بدون اصلاح و بهبود کیفیت و روند رشد کمی تولید واحدهای مسکونی بادوام بود.
در این زمینه علت اجرا نشدن طرح جامع مسکن را میتوان در مسایلی مانند انحلال سازمان برنامه و موسسات پژوهشی مرتبط جست و جو کرد.
اما برخی معتقدند چون طرح جامع مسکن جنبه فضایی نداشت یعنی متناسب با واقعیتها نبود، شکست خورد!
خیر. اتفاقا طرح جامع مسکن برنامه فضایی داشت چون همراه با برنامه چهارم توسعه بود. در برنامه چهارم توسعه قرار بود طرح آمایش سرزمین تهیه و در برنامه توسعه پنجم هم قانونی شود که این اتفاق عملا نیفتاد و حتی برخی طرحهای استانی مسکن هم که تهیه شده بود در عمل رها شد و مسکن مهر به صورت خودسرانه و بدون توجه به طرحهای کالبدی ملی، ناحیهای و جامع شهری احداث شد.
این منتقدان دقت نمیکنند که هیچ کدام از نهادهای لازم برای فضایی شدن طرح جامع مسکن انجام نشد. حتی طرح جامع شهرها هم از سوی دولت در بسیاری موارد نادیده گرفته شد و از سوی دیگر شهرداریها برای تراکم فروشی و کسب درآمد به این امر دامن زدند.
سخن پایانی خود را در این زمینه بفرمایید.
با توجه به اینکه طرح جامع مسکن هماکنون در حال بازنگری است، به نهادهای سیاستگذار و قانونگذاری مانند مجلس هشدار جدی میدهم که دولت را تحت فشار قرار ندهند و اجازه دهند پختگی لازم در برنامه ایجاد شود. چون بازنگری در طرح جامع کار سادهای نیست و عملا جریان موجودی که در رابطه با برنامههای تامین مسکن در کشور ظرف هشت سال اخیر ایجادشده، مانع از انجام آن است. بنابراین رفع این کژکارکردها و اصلاح جریانها نیازمند دقت و زمان کافی است.