هوشنگ سیحون و مقبره بوعلی سینا
هوشنگ سیحون در سال 1299 در تهران به دنیا آمد. در سال 1323 از دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته معماری فارغ التحصیل شد. در سال 1324 برای ادامه تحصیل به پاریس رفت و در سال 1328 از دانشکده هنرهای زیبای پاریس (بوزار) دیپلم معماری اخذ کرد. بلافاصله به ایران بازگشت و به عنوان دانشیار رشتۀ معماری دانشکده هنرهای زیبا مشغول به کار شد. او پنج سال بعد به مقام استادی ارتقاء یافت. در سال 1341 به ریاست دانشکده هنرهای زیبا منصوب شد. در دورۀ ریاست او، رشتههای شهرسازی، تأتر و موسیقی در دانشکده هنرهای زیبا تأسیس شد و دفتر فنی دانشکده پا گرفت. در سال 1347 از ریاست دانشکده و استادی استعفا کرد. در همین سال برای عضویت در شورای شهر تهران انتخاب شد و ریاست کمیسیون شهرسازی را بر عهده گرفت. قبل از اتمام دوره چهارساله، از این سمت نیز استعفا داد و در دفتر شخصی خود مشغول به کار شد.[1] این دفتر از سال 1328 آغاز به کار کرده بود و فعالیتهای آن تا سال 1357 ادامه داشت.
سیحون علاوه بر حرفۀ معماری، نقاشی چیره دست بود. طرحهای او از شهرهای تاریخی و روستاهای ایران و انتشار آن در نشریات، موج تازهای از توجه و اشتیاق را در جوانان برای نگاه دوباره به میراث بومی برانگیخت. سفرهای او با دانشجویان به نقاط مختلف کشور و تهیۀ اسکیس از مجموعههای زیستی، آموزش دوباره دیدن سرزمین مادری بود.
آثار سیحون را میتوان به سه دستۀ متمایز از هم تقسیم کرد: خانهها، بناهای عمومی و بناهای یادمانی. سیحون در هر سه زمینه موفق به خلق آثاری شد که نمایانگر تسلط او به موضوع معماری، دانش او دربارۀ معماری روز و فهم و درک او دربارۀ ویژگیهای اقلیمی و تاریخی این سرزمین بودند.
«مدت یک ربع قرن آنچه که این معمار و معدود همکاران او در ایران ساختند و آموزش دادند، سرمشق و نمونه کار نسلهای بعدی معماران دانشگاه دیده، حرفهایهای قدیمی و حتی بساز و بفروشها قرار گرفت. از بناهای مجلل و تشریفاتی که دارای ارزش نمودگاری هستند تا ساختمانهای کوچک در دورترین نقاط کشور، هیچ یک از تأثیر این زبان معماری به دور نماندند. [2]
در مورد خانههای سیحون، سیحون نخستین معمار ایرانی بود که پلان آزاد را در طرح خانهها به کار برد. برداشت او از پلان آزاد بیشتر نزدیک برداشت معماری چون ریچارد نوتر است و با آزادی پلان از نوعی که برای جنبش مدرن مطرح است میانهای ندارد. چه از نظر لوکوربوزیه که خود اصطلاح پلان آزاد را باب کرد، آزادی در حقیقت تنها در قالب یک ساخت منظم و انسجام یافته مطرح است، در حالی که معماران بعدی، اغلب آن نظام نهفته در بطن لوکوربوزیه را کنار گذاردند و شکلهای معماری در کار آنها به صورت نتیجهای از عملکردهای کنار هم گذارده شده درآمد.»[3]
خانه کاظمی در تهران شاهد بارزی بر این دوره از کارهای سیحون است. در دورۀ دوم معماری خانههای سیحون آثار تأثیر سبک بینالمللی جای خود را به تجربه کردن فرمهای معماری ایرانی در قالب قواعد معماری مدرن میدهد.
منزل دولت آبادی در کامرانیه معرف این دوره از کارهای سیحون است. طرح این خانه نمایانگر ترکیب فرمها و هندسه منظم ایرانی در قالب یک معماری عملکرد گراست. سیحون در این بنا از فرمهای قوسی شکل، طاق و گنبد، بادگیر و نمای آجری استفاده کرد. سطح شفاف شیشهای رو به باغ خانه کاظمی در بنای دولت آبادی تبدیل به ایوانی سایه ساز در جبهۀ آفتابگیر بنا (جبهۀ جنوبی) در نمای رو به باغ شد. این فرم از معماری شباهت زیادی با اسکیسهای سیاه قلم او از آثار تاریخی داشت. گویی سیحون در خانه دولت آبادی قصد آزمودن توانایی خود را در به کارگیری مجدد فرمهای تاریخی داشت.[4]
منزل سیحون در روستای کلیگون در دره شمال تهران (اوشان، فشم) که یک کلبه ییلاقی است، تداعی کنندۀ آبشار رایت است. این بنا بر فراز صخرهای مشرفبه دره ساخته شده و عمدۀ بخش هایی از پلان به صورت معلق در فضای پرتگاه قرار گرفته، کنسولهای نگهدار و صفحۀکف بنا، نمایان (اکسپوز) هستند. در سطح نما از سنگهای موجود در پرتگاه استفاده شده است. برای ایجاد این نما سنگهای پرتگاه دوباره سازی شدند. در داخل خانه برخی از دیوارها صخرههای طبیعی هستند که در تراز بالاتر از کف قرار داشتهاند؛ سیحون اجازه داد که این صخرههابدون کاهش و افزایش به همان شکل طبیعی خود در داخل خانه حضور داشته باشند.
شعبۀ مرکزی بانک سپه و مجتمع آموزشی دکتر شریعتی (فرح) در صدر کارهای بناهای عمومی سیحون قرار دارند. در بانک سپه او مجبور بود که در کنار دو اثر تاریخی ادارات مرکزی یک بانک را طراحی کند. بانک سپه کار وارطان هوانسیان، معمار نسل قبل او، در کنار خیابان امام خمینی (ره) (سپه) در قسمت غربی محوطه قرار داشت و میدان قدیمی توپخانه که دیگر نشان چندانی از تاریخ را نداشت در سمت شرق محوطه. او در این طرح هیچ یک از این دو اثر را ندید. بخش اصلی ساختمان بانک سپه شعبه مرکزی مکعب ایستادهای است که کنار خیابان امام خمینی (ره) قرار گرفته و پشت ساختمان (سمت شرق) در مجاروت میدان قرار دارد. نمای ساختمان ترکیبی از سنگ قرمز رنگ با نمای سیمانی است. پنجرهها تو نشستهاند و امکان سایهسازی را فراهم نموده اند. نمای سمت میدان فاقد پنجره است؛ بدین ترتیب سطحی گسترده از نمای سیمانی گوشۀ شمال غربی میدان را اشغال کرده است. بیاعتنایی به میدان انتقادی است که به کار بانک سپه سیحون میتوان وارد کرد. یک بنای عملکردگرا و بدون ویژگیهای زیباییشناسانه حاصل کار اوست.
بنای عمومی دیگر سیحون مجموعهای آموزشی است که او برای کودکان بیسرپرست جنوب شهر تهران در محله نازیآباد طراحی کرد. در این مجموعه نیز عملکرد بنا بر جنبههای زیباییشناسانۀ آن برتری دارد. مجموعه ای از ساختمانهای آجری با اسکلت بتنی نمایان، راهروی عریض، کلاسهای وسیع و چینش فضاها در ترازهای مختلف از جمله ویژگیهای این مجموعه است. مجتمع آموزشی دکتر شریعتی (فرح) ساختمانی است که به راحتی نیازهای یک مجتمع آموزشی را پاسخ گوست، ولی نمیتوان آن را اثری هنری فرض کرد. اما ساختمان «کانادادرای» در خیابان آزادی نمونۀ کامل یک بنای صنعتی به سبک مدرنِ بین المللی است. او در این بنا با نمایان کردن کامل بخش تولید کارخانه برای عابران خیابان که از طریق ایجاد یک صفحۀ شفاف شیشهای در کنار خیابان میسر شده است توانست کپی کاملی از آثار مشابه صنعتی ارائه کند. ایجاد یک دیوار سنگی خشن با سنگهای مکعب شکل در اندازههای مختلف در کنار سطح شیشهای معرف سبک خاص او در معماری بود. در معماری دفتر کار سیحون، خانه کاظمی و خانه هدایت وجود دیوارهای سنگی کبود رنگ در کنار بازشوهای ظریف شیشهای، به خوبی معرف این دسته از کارهای معماری سیحوناند.
مشهد آرامگاه خیام و آرامگاه کمال الملک در نیشابور، تجدید بنای آرامگاه فردوسی در طوس و آرامگاه بوعلی سینا در همدان در اوج کارنامۀ فعالیتهای معماری سیحون قرار دارد. این آثار نشان داد که تعلق سیحون به تاریخ این سرزمین تا چه حد توانسته بر معماری او تأثیرگذار باشد. خود او میگوید: «مقبره نمی خواستم بسازم؛ میخواستم شخصیت آن فرد را با معماری بسازم. اصولی را رعایت میکرد که هم مدرن باشد هم ایرانی».[5]
به یقین میتوان گفت نه قبل و نه بعد از سیحون معماری نتوانسته در قالب سبک مدرن، در موضوع یادمان سازی به فرازهایی که سیحون دست یافت دست یابد. آرامگاه نادرشاه افشار در مشهد، آرامگاه فردوسی در طوس و آرامگاه بوعلی سینا در همدان در میان یادمان هایی که او ساخته است جایگاه والاتری دارند. او در هر سه بنا از بتن نمایان برای ساخت احجام استفاده کرده است.
ترکیب احجام بتنی که روزنه هایی مربع و مستطیل شکل دارند در آرامگاه فردوسی شکوه یک معماری ماندگار را در ذهن بیننده تداعی میکند. این بنا در اصل طرح توسعه یادمان فردوسی است که در سالهای1340 تا 1345 توسط انجمن آثار ملی در محوطه طوس ساخته شده بود. تأثیر لوکوربوزیه و معماری موسوم به بروتال را بر سیحون در طراحی این اثر نمی توان پنهان کرد.
در آرامگاه نادرشاه افشار، او از ترکیب دیوارهای سنگی خشن و دلخواهش که آن را باید امضای کار سیحون بر آثارش قلمداد کرد در کنار بتنهای نمایان استفاده کرده است. آرامگاه نادر حجمی است افقی و گسترده بر سطح زمین که بر صفه ای سنگی آرمیده است غلبۀ سطح پر بر سطوح خالی در سطح نما تأکیدی است بر شکوهی ماندگار و جاودانه برای اثری که قصدی جز جاودانگی ندارد. پایۀ سنگی کنار مقبره که بر فراز آن مجسمه نادر سوار بر اسب و در حین جنگ به نمایش درآمده است نشان از قصد سیحون بر توصیف شخصیت تاریخی نادر دارد. صراحت بیان مجسمه نادر و پایه سنگی افراشتۀ آن در کنار سکون و آرامش معماری مقبره تضادی است که سیحون توانسته است در یک اثر معماری خلاصه کند.
اما آرامگاه بوعلی سینا در همدان را باید نقطۀ اوج معماری سیحون به حساب آورد. اگر سیحون در طول چهار دهه فعالیت معماری تنها خلق آرامگاه بوعلی را در کارنامۀ خود داشت، بازهم میبایست درصدر معماران سکان دار جریان معماری مدرن در ایران قرار میگرفت. آرامگاه بوعلی شاهکار بی نظیر معماری است.
الهام گرفتن سیحون از گنبد قابوس بن وشمگیر در خلق آرامگاه بوعلی سینا چیزی نیست که از دید کسی پنهان باشد، اما در آرامگاه بوعلی سینا به راستی سیحون توانسته است یک بار دیگر و با بیان معماری مدرن، دوران عظمت و شکوه عماری ایران را زنده کند. این اثر نشانۀ تقدیر و گرامی داشت سیحون از معماری ایرانی است و فهم و درک عمیق و معمارانه او را از این معماری نشان میدهد.
مقبره بوعلی سینا که در وسط میدانی به همین نام در شهر همدان قرار گرفته، برجی است آرامگاهی که بر صفهای سنگی استوار شده است. صفۀ سنگی، مکعب مستطیلی خوابیده است و بخشهای اداری، موزه، کتابخانه و سرداب آرامگاه را در خود جای داده است. سطوح داخلی و خارجی از دیوارهای سنگی و بدنههای بتون نمایان شکل گرفته اند. پلکانی سنگی با شیب کم، بخشهای مختلف مجموعه را به هم ارتباط میدهد. راه هایی برای دسترسی به بخشهای مختلف در نظر گرفته شده است؛ تنوع فضاهای پر و خالی و در نظر داشتن سایبان هایی برای عابران و حیاط خلوت هایی برای بخش هایی اداری در طرح منظور شده است. در گردش در فضاهای داخل صفه احساس حضور در فضایی متفاوت بیننده را همراهی میکند. سرداب، جایی که مقبره در آن قرار دارد، شاخص ترین بخش صفه است. دیوارهای بتنی سرد با کتیبه ای که بر حاشیه زیر سقف است القاء کنندۀ فضایی معنوی است؛ جایی برای تأمل و مکث.
فضاهای اداری و کتابخانه در دو طرف سرداب قرار دارند. نقطۀ اوج معماری بوعلی بر فراز صفه قرار دارد؛ برجی افراشته که بر ستونهایی بتنی، استوار است و پوشش کلاه خودی بر فراز ستونهای بتنی قرار گرفته است. پوشش بنا شکل مخروطی دارد، نظیر آنچه در گنبد قابوس و در هزار سال پیش از آن به دست معمار گمنامی بپا شده و هنوز استوار است. قاعدۀ دایره ای شکل ساقۀ گنبد داخل ستونهای بتنی جایگذاری شده و ستونهااین قاعده را در آغوش گرفته اند، به نحوی که بعد از شروع مقطع دایره ای شکل، هنوز ستونها تا رسیدن به پایۀ مخروط امتداد مسیر میدهند، اما قبل از رسیدن به آن امتدادشان به پایان میرسد.
تناسبات بنا درسی است که سیحون از معماری ایرانی آموخته است، به همین دلیل در زیبایی اثر هیچ تردیدی روا نیست. دراین جا سیحون به مرزی دست یافته است که دیگران به ساحت آن نرسیدهاند. در آرامگاه بوعلی، سیحون بدون آن که قصد تکرار تاریخ را داشته باشد برگ جدیدی از معماری ایران را رقم زده است، و این بار آموزههای معماری مدرن، قلم بیان معمارانه او بوده اند. تکرار این گفتۀ سیحون خالی از فایده نیست که گفت: «مقبره نمیخواستم بسازم؛ میخواستم شخصیت آن فرد را با معماری بسازم.» آرامگاه بوعلی مصداق بارز این گفتۀ سیحون است.