سیمای شهرسازی شهر تهران
خــلـاصــــــــــــــه : "تهران روستاي كوچك و بياهميتي بود كه در سال 1791 ميلادي به عنوان پايتخت انتخاب شد و تا مدتها رشد چنداني نكرد." 1 در زمان ناصرالدين شاه (1843 م.) ديوار شهر به عقب تركشيده شد و شهر از 12 كيلومتر مربع به 24 كيلومتر مربع وسعت يافت و تا آخر سال 1920 م.كه رضاشاه پهلوي به حكومت رسيد ، تغيير اندكي در وضعيت شهر و اوضاع و احوال مردم- از عهد ناصرالدين شاه به اين طرف- به وقوع پيوسته بود." 2 "در سرشماري سال 1921 م. تهران داراي ده محله بود كه جمعيت آن 196255 نفرگزارش شده است و جالب اينكه تعداد معماران سنتي شهر در آن سرشماري 12 نفر بوده است." 3 در دوران پهلوي اول و دوم تهران متحول شد و رشد آن به گونهاي بود كه جمعيت آنرا در سال 1966 م. معادل3 ميليون نفر گزارش كردهاند. "بارزترين ويژگي تهران در دهههاي اخير، رشد سريع آن است. رشد جمعي و به دنبال آن رشد تقاضا براي مسكن، خدمات شهري، تاسيسات زيربنايي و غيره. اين رشد كمي دست كم در طي چهار دههي اخير مانند عاملي مستقل و فراتر از ساير عوامل موثر در توسعه و تحول شهر و به عنوان انگيزه اصلي پويايي شهر عمل كرده و زمينهي اصلي ساير تحولات كيفي شهر تهران را فراهم آورده است." 4 موضوع بحث اين مقاله، "سيماي معماري امروز تهران" است، بنابراين با اين مقدمهي كوتاه، به بررسي سيماي معماري شهر تهران ميپردازيم.از آنجا كه اين متن براي ارائه در پوستر تهيه شده است، مباحث بصورت خلاصه مطرح ميشوند.
مقدمه:
"تهران روستاي كوچك و بياهميتي بود كه در سال 1791 ميلادي به عنوان پايتخت انتخاب شد و تا مدتها رشد چنداني نكرد." 1 در زمان ناصرالدين شاه (1843 م.) ديوار شهر به عقب تركشيده شد و شهر از 12 كيلومتر مربع به 24 كيلومتر مربع وسعت يافت و تا آخر سال 1920 م.كه رضاشاه پهلوي به حكومت رسيد ، تغيير اندكي در وضعيت شهر و اوضاع و احوال مردم- از عهد ناصرالدين شاه به اين طرف- به وقوع پيوسته بود." 2 "در سرشماري سال 1921 م. تهران داراي ده محله بود كه جمعيت آن 196255 نفرگزارش شده است و جالب اينكه تعداد معماران سنتي شهر در آن سرشماري 12 نفر بوده است." 3 در دوران پهلوي اول و دوم تهران متحول شد، رشد آن به گونهاي بود كه جمعيت آنرا در سال 1966 م. معادل3 ميليون نفر گزارش كردهاند.
"بارزترين ويژگي تهران در دهههاي اخير، رشد سريع آن است. رشد جمعي و به دنبال آن رشد تقاضا براي مسكن، خدمات شهري، تاسيسات زيربنايي و غيره. اين رشد كمي دست كم طي چهار دههي اخير مانند عاملي مستقل و فراتر از ساير عوامل موثر در توسعه و تحول شهر و به عنوان انگيزه اصلي پويايي شهر عمل كرده و زمينهي اصلي ساير تحولات كيفي شهر تهران را فراهم آورده است." 4
موضوع بحث اين مقاله، "سيماي معماري امروز تهران" است، بنابراين با اين مقدمهي كوتاه، به بررسي سيماي معماري شهر تهران ميپردازيم.از آنجا كه اين متن براي ارائه در پوستر تهيه شده است، مباحث بصورت خلاصه مطرح ميشوند.
بدنه:
اهميت تاثيرگذاري كيفيت سيماي شهر بر شرايط رواني و ذهني شهرنشينان از اين واقعيت ناشي ميشود كه محيط مصنوع شهرها به محيط زيست دائمي شهرنشينان تبديل شده است. در كلان شهرهايي مانند تهران، بيشتر شهروندان تقريباً همهي زندگي خود را - از زمان تولد تا پايان حيات - در شهر ميگذرانند.
جهت شناسايي مهمترين عوامل تاثيرگذار بر سيماي معماري امروز تهران، پرسش نامهاي تنظيم شد و بين 40 نفر از متخصصان و صاحب نظران حرفهي معماري و شهرسازي ساكن در شهر تهران توزيع شد و اطلاعات اوليهي اين تحقيق براساس آن پرسشنامهها بدست آمده است.
پس از تجزيه و تحليل و دستهبندي اطلاعات، تعدادي از موارد با اهميت در سيماي معماري امروز تهران به شرح زير مشخص شدند:
1- پايين آمدن كيفيت معماري و بالارفتن كميت ساخت و ساز:
در اثر بالا رفتن بيش از حد قيمت زمين و ساختمان در تهران، سرمايه هايه هنگفتي جهت ساخت و ساز در اين شهر جمع شده است. در واقع مسكن به يك كالاي بسيار سودمند جهت خريد و فروش تبديل شده است. از آنجا كه اكثر ساخت و سازها توسط افراد غيرمتخصص انجام ميشود، بنابراين بيشترين توجه به سرعت ساخت و فروش آن معطوف ميشود و تنها مسئلهاي كه مورد توجه قرار نميگيرد كيفيت معماري است. هر چند مجموعه قوانين و مقررات و بخش نامههاي مربوط به صدور پروانه ساختماني هم هيچ ضابطهاي در مورد مسائل كيفي معماري از جمله پر و خالي حجم،مصالح و تناسبات نما، نسبت سطوح باز شو به مساحت نما و اصولي كه در طرحي نما در ارتباط با ساختمانهاي مجاور بايد رعايت شود ، وجود ندارد.
2- گسترش استفاده از مصالح جديد:
"در هر دوره با ورود مصالح جديد در بازار ساخت و ساز تهران، سيماي معماري شهر هم دچار تحول ميشود. در سالهاي اخير ورود پانلهاي تركيبي آلومينيومي و مصالحي كه با اتصالات خشك در نما اجرا ميشوند،سيماي معماري شهر را تا اندازهاي بهبود بخشيدهاند. "
3- نابساماني خط افق شهر:
"خط افق كلان شهر تهران هم اكنون به دليل دنبال كردن اهداف اقتصادي يك طرفه، به شدت بالا و پايين ميرود و ديد بسياري از شهروندان به سمت رشته كوههاي البرز، قلهي دماوند و چشم اندازهاي جاودانهي شهر بسته شده و بسياري از خانهها از نعمت برخورداري از آفتاب و چشمانداز محروم ميشوند." 6
"فروش بدون ضابطهي تراكم در ده سال گذشته، آسيبهاي بسياري بر سيماي معماري تهران گذاشته است. مكان استقرار بسياري از برجهاي تهران، لطمههاي جبران ناپذيري بر خط افق شهر وارد آوردهاند. خط افق شهر جزئي از كليت سازمان فضايي و متعلق به شهروندان است و دخل و تصرف در آن نبايد به مخدوش شدن و بيهويت شدن بام شهر بينجامد." 7
4- ساختن شدن بناهاي يادماني و مرتفع:
"ساختمانهاي مرتفع موثرترين و متمايزترين و در عين حال متنوعترين نقشها را در مقايسه با ساير عناصر و اجزاء تشكيل دهنده ساختار فضايي، كالبدي شهرها در شكلدهي به ماهيت، كيفيت و موجوديت بصري فضاها، مناظر و نشانههاي شهري، و با توجه به وجوه گوناگون ادراكي، احساسي، روان شناختي، زيبايي شناختي، هويتي و عملكردي مرتبط با برداشت هاي ذهني افراد از محيط شهري ايفا مينمايد." 8
از جمله شاخصترين بناهاي يادماني ميتوان به برج يادمان ميلاد ، برج مسكوني تهران (ASP) و برجهاي منطقه الهيه اشاره كرد.
5- تخريب سيماي معماري تاريخي شهر:
در اثر تجمع فعاليتهاي اداري- تجاري در مركز شهر، بافتهاي واجد ارزش تاريخي شهر در سطح گستردهاي تخريب شده يا در حال تخريب اند. از آنجا كه قيمت زمين در مركز شهر بسيار زياد است، بنابراين مالكان بناهاي تاريخي تمايل دارند ملك خود را به قيمت بالا بفروشند و خريداران هم ميخواهند با ساخت بناهاي بلند و فاقد كیفيت معمارانه و فروش آنها به سود بسيار زيادي دست يابند.
بنابراين نه تنها معماري واجد ارزش تهران - كه در خاطرات جمعي تمامي مردم تهران جايگاه ويژهاي داشته است - را تخريب ميكنند، بلكه نوعي معماري بيكيفيت را بجاي آن قرار ميدهند كه سيماي نامطلوبي از خود بجا ميگذارد.
6- نابساماني مبادي ورودي شهر:
يكي از مهمترين عوامل نابساماني سيماي معماري مبادي ورودي تهران، توسعه شهر در خارج از حريم قانوني و رواج حاشيه نشيني است. از آنجا كه حاشيه نشينها با سكونت در زمين هاي ارزان خارج ازمحدوده ميتوانند از امكانات كلانشهر تهران استفاده كنند، بنابراين با ساخت گونههاي معماري بسيار بيارزش، سيماي ورودي شهر را مخدوش كردهاند.
نتيجهگيري
در مجموع ميتوان گفت كه سيماي معماري تهران در دههي گذشته به سوي نابساماني و بيهويتي حركت كرده است. شايد اين ويژگي كليه شهرهاي در حال رشد باشد كه رم كولهاس
(Rem Koolhaas) – معمار و منتقد هلندي - آنرا در مقالهي «شهرعام»(the Generic city) به بهترين شكل بيان كرده است: "در اين شهرها مركز وجود ندارد، شهرها مانند فرودگاهي هستند كه ميتوانند به بهترين نحو سرويس دهند ولي تعلق خاطري براي مسافرين فراهم نميآورد و نميتوان معماري فرودگاه را متعلق به كشور خاص و فرهنگ ويژهاي دانست. اكثراً در اين شهرها مسابقهاي براي هر چه بلندتر ساختن بناها جريان دارد . اين شهرها معمولاً فاقد مكانهاي تاريخي هستند كه ميتوانستند آن ها را از هم متمايز كنند. بنابراين شباهت زيادي بين آنها وجود دارد." 9
بنابراین از اين تحقيق نتايج زير بدست آمده است:
1- شهر تهران فاقد نظام حقوقي و حرفهاي مناسب براي تعريف چرخهي توليد معماري است.
2- مديران، سازندگان و شهروندان با دانش معماري آشنايي كافي ندارند و بطور كلي ميتوان گفت فرهنگ عمومي معماري جامعه در سطح پاييني قرار دارد.
3- سيطرهي اقتصاد بر معماري شهر تهران بسيار زياد است ، بگونهاي كه ساختمان به كالاي با ارزش جهت خريد و فروش تبديل شده است.
4- متوسط زمان اجراي پروژههاي بزرگ در تهران 8/12 سال است و اين مسئله باعث عدم هماهنگي سبك معماري اثر در پايان اجرا ، با سبك معماري حاكم بر زمان طراحی آن شده است.
5- با توجه به تئوري "شهر عام" رم كولهاس،ميتوان گفت كه تهران در حال تبديل شدن به يك شهر عام است.