بزرگترین معضل بازار مسکن در دوره پهلوی
بزرگترین معضل بازار مسکن در دوره پهلوی
یکی از معضلاتی که در صنعت ساختمان دوره پهلوی دوم به وجود آمد کمبود سیمان بود که در دهه 50 به وضوح اثر خود را نشان داد.
این در حالی است که تا پیش از این سیمان ایران اوضاع مناسبی داشت. چنانکه در سال 1343 متجاوز از 100 هزار تن سیمان به خارج کشور صادر شده بود. هر چند این رونق نیز پس از رکود سال 1341 اتفاق افتاده بود، چرا که در این سالها به سبب بحران اقتصادی کشور و پایان یافتن اقدامات عمرانی ناشی از برنامه هفت ساله دوم و نقصان فعالیتهای ساختمانی که از آثار بحران عمومی بود میزان تقاضای خرید کلیه مصالح ساختمانی و در راس همه سیمان تنزل یافت و از همین رو عرضه و فروش کارخانههای کشور دچار رکود و وقفه شد. مضافا بر اینکه برنامه سوم نیز هنوز تصویب و اجرا نشده و مقاطعه کاران سازمان برنامه در حال انتظار باقی مانده بودند و به هیچ وجه نسبت به خرید سیمان اظهار تمایل نمیکردند.
اما در سال 1343 وضعیت متفاوت شد. وضع مصرف داخلی کشور بر اثر تجدید فعالیتهای ساختمانی و شروع اجرای برنامه سوم آبادانی کشور در 1343 رونق یافته و به همین جهت بازار هم رونق تمام یافت که حاصل آن صدور میزان یاد شده از این مصالح ساختمانی به کشورهای دیگر بهویژه شیخنشینها بود. حتی پیشبینی شده بود که در سه سال پس از آن تولید سالانه سیمان به دو و نیم میلیون تن برسد.
اما در دهه 50 اوضاع متفاوت شد، چنانکه کمبود سیمان به یکی از معضلات کشور تبدیل شد. همزمان قیمت آن به شدت بالا میرفت. خاطرات رجال این دوره نشان میدهد که علت اصلی این افزایش قیمت را باید در دربار جستوجو کرد و ریشه آن به شب نشینیهای درباری میرسید. حسین فردوست که در این سالها مسوولیت دفتر ویژه اطلاعات را برعهده داشت با اشاره به کمبود سیمان و پیامد آن به دستور محمد رضا پهلوی پیرامون این مساله اشاره کرده و چنین مینویسد:
معلوم شد که ارتش مقدار زیادی از سیمان کارخانههای سیمان را برای مصارف نظامی به خود تخصیص داده و در نتیجه در بازار آزاد سیمان کم و قیمت آن گران شده است. ولی ضمن تحقیق، یک انبار بزرگ سیمان کشف شد و در پیگیری مساله چند انبار دیگر نیز به دست آمد که در آنها صدها هزار کیسه سیمان احتکار شده بود. معلوم شد که این سیمانها متعلق به مجید اعلم (دوست محمدرضا که بیوقفه هر شب در شبنشینیها با او بود) است. گزارشی تهیه شد که مجید اعلم صدها مقاطعه از سازمان برنامه گرفته و پس از تصویب پروژهها، سیمان مربوطه را از سازمان برنامه اخذ و احتکار کرده و سپس پروژه بدون سیمان را در مقابل اخذ 20 درصد ارزش کل پروژهها به دیگران واگذار کرده است و به این ترتیب هم صاحب صدها هزار کیسه سیمان شده و هم 20 درصد ارزش کل پروژهها را اخذ کرده است. او سیمان را به قیمت دولتی کیسهای 75 ریال اخذ و به قیمت 250 الی 320 ریال در بازار آزاد میفروخت. درباره این اقدام اعلم، گزارشی به همراه آلبوم عکس از انبارهای سیمان به محمدرضا تحویل شد و فردای آن روز بدون دستور نزدم عودت داده شد. من نیز پرونده را همراه با نامهای به دادگستری تحویل دادم، ولی در آنجا بایگانی شد. علاوهبر مورد فوق، مشخص شد که حدود یک میلیون تن سیمان نیز از خارج وارد و در بندر بوشهر تخلیه و بدون سرپناه روی هم انباشته شده و پس از یک بارندگی حدود نیمی از آن به سنگ تبدیل شده است. مسوول امر در وزارتخانه مربوطه مشخص شد و پرونده به دادگستری احاله شد، ولی بینتیجه ماند.مورد فوق فقط به این یک میلیون تن سیمان محدود نمیشد. نزدیک به 2 میلیون تن گندم وارداتی نیز به همین نحو در بندر بوشهر به مدت طولانی مانده و نابود شده بود. مسوول این امر نیز شناسایی شد، ولی پروندهاش در دادگستری بینتیجه ماند. نمونه دیگر در یکی دیگر از وزارتخانهها بود که فردی که احتمالا نام او موسوی بود و معاونت این وزارتخانه را بر عهده داشت، قراردادی به ارزش قریب به سه میلیارد تومان با شرکتهای آمریکایی بست و 20 هزار کامیون و تریلی و قطعات یدکی مربوطه را در ایران تحویل گرفت و سپس در چند نقطه کشور و در بیابانهای گرم در زیر آفتاب انبار کرد تا آهنآلات پوسید و همه نابود شد. گزارش به محمدرضا تحویل شد ولی دستوری نداد. پرونده موسوی نیز طی نامهای به دادگستری ارجاع شد که این نیز بینتیجه ماند.