نکات طلایی در معماری داخلی
نکات طلایی در معماری داخلی
معماری داخلی شامل تمام بخش های مصالح، رنگ، ترکیب بندی، نور و ... است.
به بیانی ساده می توانیم معماری داخلی را طراحی اجزاء ثابت فضای داخلی تعریف کنیم و همچنین دکوراسیون داخلی را چگونگی چیدمان اجزاء متغییر فضای داخلی.
معماری داخلی الگوی استفاده از فضا را برای استفاده تعیین می کند و چیدمان اجزاء متغیر می تواند به ایجاد حس فضا بسیار کمک کند. در معماری داخلی به دنبال نورگیری ها، اختلاف ارتفاع ها، جلو و عقب رفتگی ها و شکل کلی فضاها هستیم، تا بدون مبلمان متغیر نیز بتوانیم عملکرد آن را تشخیص دهیم. در هر فضایی معمار باید خود را به جای استفاده کننده از آن فضا قرار داده و برای سؤال هایی که در ذهنش ایجاد می شود راه حل پیدا کند.
گاهی وقتها پیچیده ترین فضاها در ساده ترین فرم ها قرار می گیرند و گاهی ساده ترین فضاهای داخلی در دل پیچیده ترین فرمها. فرم خارجی بنا هنگامی می تواند اصیل و قدرتمند باشد که با اتفاقات درونش همخوان باشد.
گاهی اوقات برخی از اجزاء معماری داخلی مانند: شومینه، پله و اجزای مبلمان ثابت فضای داخلی می توانند به عنوان شاخص فرمی در خارج از بنا نیز مطرح شوند.
معماری داخلی تنها مختص ساختمانهای خاص نیست، بلکه حتی یک کارخانه، پارکینگ و ... نیز به طراحی داخلی نیاز دارد، چرا که عملکرد هر فضا بر معماری داخلی آن تأثیر می گذارد. مانند ورودی یک ساختمان عمومی به همراه لابی اصلی آن.
مثلاً استفاده از نورگیر سقفی اگرامکان نورگیری از اطراف نیست یا ارتباط با طبیعت در مورد طراحی داخلی در اسکان ها.
معماری داخلی حاصل مجموعه ای از دانش ها مانند رنگ شناسی، مصالح شناسی، مبلمان و ... در کنار یکدیگر است.
مثلاً ارتفاع وردی یک ساختمان بلند مرتبه می تواند کمی مرتفع تر و با شکوه تر از فضای داخلی ساختمان باشد و دارای پوشش گیاهی و آب و ... باشد.
اصولاً دست آزاد و طراحی با دست باعث بالا بردن خلاقیت و قدرت انتقال سریع تر ذهن بر روی کاغذ طراحی می شود. همچنین همراه بودن دائمی ابزار این ترسیم باعث شده تا دست آزاد به عنوان پایه ترسیم شناخته شود، همچنین کاربرد این ابزار در معماری داخلی بیشتر از رشته های دیگر معماری است.
چون در فضای داخلی معمولاً ما با فضای کوچکتری سر و کار داریم که محدود به دیوارها می شوند. از دیگر محاسن طراحی و ترسیم با دست آزاد، پرسه ی رفت و برگشت ذهنی است.
موقع ترسیم نیاز نیست از همان ابتدا به اجرا و نوع مصالح فکر کنیم، چرا که امروزه در معماری داخلی هر طرحی را می توان اجرا کرد.
در معماری داخلی، فضای داخلی باید مانند موم، منعطف در دست معمار آن فضا باشد.
برای طراحی داخلی دو روش داریم:
1. طراحی فضای داخلی با وجود کف و سقف و دیوارها، با استفاده از سقف کاذب و ...
2. طراحی پلان، مقطع و ... بر اساس پرسپکتیوهایی از فضای داخلی که قبل از هر چیز تجسم شده اند.
سکانس در معماری داخلی:
منظور از طراحی سکانس در معماری داخلی، ایجاد سطوح مختلف در طول مسیر است تا ناظر از قدم زدن در فضا خسته نشود.
سکانس، یکنواختی فضا را از بین می برد و در معماری داخلی بسیار ارزشمند و کاربردی است. باید توجه داشت که همیشه انتهای یک فضای بزرگ باید مشخص باشد، چراکه خود تحت عنوان یک سکانس، انتهای فضا را تعریف می کند. همچنین تعریف سکانس ها در طول ارتفاع فضاهای بلند و با شکوه نیز بسیار تأثیر گذار است و سبب می شود تا ناظر از شکوه فضا دچار ترس نشود، مگر اینکه هدف ایجاد همین ترس و شکوه باشد.
استفاده از قسمتهای مختلف طراحی شده بر روی سقف، کف و دیوارها نیز می تواند سکانس های فضایی ایجاد کند.
در معماری داخلی این نکته نیز حائز اهمیت است که استفاده کننده، هنگام ورود به فضا دچار اختلال بصری نشود.
استفاده از سطوح مختلف و نیم طبقه های متعدد در طراحی فضای داخلی سبب می شود تا حس سکانس بندی فضایی علاوه بر عمق، در ارتفاع فضاها نیز تعریف شوند. در بسیاری از مواقع، مبلمان ثابت فضایی مانند شومینه، پله، ستون، قفسه و ... این سکانس های فضاهای عمیق را ایجاد می کنند.
سقف، دیوار، کف
تغییر ارتفاع در سقف، فضا را محصورتر و یا با شکوه تر نشان می دهد،در دیوارها این اتفاق به گونه ای است که عمق فضا را متفاوت نشان می دهد و به حرکت ها و مسیرها تأکید می کند. سقف ها می توانند ثابت و یا متحرک (برای نور و دید) باشند. دقت شود که کف هر فضا بسته به نوع عملکرد و دسترسی آن فضا می تواند باز و بسته باشد.
شلوغ کردن فضا خوب نیست، بلکه هدف تعریف اتفاق فضایی است، که در هر فضایی به بهترین شکل رعایت شود. در بعضی از فضاهای داخلی می توانیم سقف و کف را هم جنس و هم فرم با یکدیگر کنیم.
برای تأکید بر مرکزیت فضایی می توانیم در کف و سقف از عناصر مختلفی همچون آب، نور و ... استفاده کنیم.
همچنین می توانیم سقف فضای میانی را مرتفع تر بگیریم. فضاهای دیگر می توانند در همجواری این فضای مرکزی چیده شوند. اتفاقات و فرم سقف می توانند به استفاده کننده از فضا بگوید که چگونه، چه موقع و به چه هدفی حرکت کن.
کمتر اتفاق می افتد که کف فضا به صورت کاذب تغییر ارتفاع دهد و در این زمینه با سقف متفاوت است. معمولاً تغییر ارتفاع در کف بر روی مقطع معماری تأثیر می گذارد و زمانی از آن استفاده می کنیم که قصد تأکید بر یک فضا و یا جدا کردن آن از دیگر فضاها را داشته باشیم.
استفاده کننده از فضا مستقیماً با کف آن در ارتباط است و به همین دلیل کف فضا در طراحی به عنوان اولین جزء مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد. در این فضاها دیوارها می توانند به جای صلب بودن دارای تخلخل هایی از کف تا سقف باشند. گاهی دیوار در یک جداره می تواند یک سطح شفاف مانند شیشه شود و فضایی در کنار فضای اصلی را برای ما به نمایش بگذارد. یا مثلاً استفاده از پله برقی به جای آسانسور تا فضا دلباز تر به نظر برسد.
در واقع وظیفه دیوار محصور کردن فضا است، اما این کار توسط ستونها و یا عناصری که توانایی ایجاد این مرز را دارا باشند نیز قابل اجرا است. دیوارها می توانند مواج و منحنی و یا شفاف و صاف باشند.
شکستن فضا به چند وجه می تواند باعث ایجاد ترک در فضا شود و عملکرد فضا را پیچیده تر سازد. در برخی از عملکردها نیاز است تا به فرم سقف، شکلی خاص داده شود. در طراحی داخلی نباید از هیچ جزئی غافل شد، تا جایی که ممکن است طراحی یک پنجره مهمترین بخش از طراحی داخلی مان باشد.
در معماری داخلی باید هم به دنبال جزئیات کلان باشیم و هم جزئیات ریزتر. زیرا ناظر درون این فضا و در ارتباط نزدیک با آن است.
این جزئیات شامل رعایت سکانس ها، طراحی جداره های مختلف، ترکیب مصالح مختلف، استفاده از سطوح مختلف و ... می باشد.
اکثر ساختمانهای تجاری، اداری و دیگر ساختمانهای عمومی نیاز به فضاهای مرکزی دارند، این فضاها معمولاً محل قرارگیری ارتباطات عمومی مانند پله، آسانسورها و ... است. معمولاً فضاهای مرکزی نسبت به دیگر فضاها مجلل ترند و نور طبیعی دارند. استفاده از رنگهای گرم و تیره و یا برعکس، رنگهای روشن و سفید باعث مجلل شدن فضا می شوند.
برای پله ها که در ساختمانهای دارای محدودیت به عنوان قلب ساختمان عمل می کند، باید نورگیری طبیعی در نظر گرفت مگر اینکه باعث ایجاد فضای گلخانه ای در اقلیم های نامناسب برای این امر، تعبیه شود که باعث معضل دائمی در ساختمان خواهد شد. و البته این مطلب بسیار حائز اهمیت است که پله در دید ناظر و غیر محصور باشد.
در یک فضای آزاد و دارای مساحت نامحدود، با استفاده از خطوط و مرزها می توانیم به تعریف فضایی خاص و محدود شده برسیم.
مثلاً برای طراحی غرفه ای در نمایشگاه استفاده از خطوط منحنی و صفحات حاصل از آن تداعی کننده ی ارتفاع سقف، کف و حتی مبلمان غرفه می باشد.
اگر قسمت نمایشی و تبلیغاتی در پایین و فضای شیشه ای مشرف به آن در ارتفاع بالاتر برای مدیریت غرفه قرار گیرد، فضای مطلوبی برای بازدیدکنندگان و مسئولین به وجود خواهد آمد.
لازم به ذکر است که در طراحی داخلی گالری و نمایشگاه ها باید از ورود مستقیم نور جلوگیری کرد و نورهای مصنوعی بیشتری تعبیه کرد.
استفاده از فرم دایره و مربع به عنوان نمادهای شکلی معماری ایرانی :
صفحه های گرد و حفره دار که تداعی کننده ی سقف های خشتی و گنبدی ایرانی که دارای نور گیرهایی در وسط سقف بودند و استفاده از رنگهای گرم و شاد در کنار یکدیگر مانند رنگهای به کار رفته در فرش های ایرانی.
استفاده از مصالح ارگانیک مانند سنگهای طبیعی یا چوب، می تواند باعث تأکید بر دلنشین کردن فضای استراحت شود.
برای ایجاد تیغه ها در فضای داخلی باید بسیار دقت داشت که این تیغه ها باعث ایجاد تداخل در عملکرد فضا نگردد.
همچنین باید دقت داشت که نزدیکی دیوارها و ارتفاع آنها باعث محصوریت بیش از اندازه ی فضا نشود، که البته تعبیه فضای شیشه ای برای بعد یا ابعادی از فضا احتمال وقوع این حالت را کاهش می دهد.
منبع : معماری داخلی به تألیف احسان طایفه
مهندس خانم صدیقیان راد