معماری ایلام
هدف از ارائه ی این بخش آشنایی با معماری قبل از اسلام در ایران می باشد .در این بخش به صورت مختصر، جزئی از هر سبک معماری این دوره معرفی میشود.
معماری ايلام قديم:
تا پيش از آمدن مادها و پارسها تا حدود يک هزار سال پيش از ميلاد ، تاريخ سرزمين ايران به تقريب منحصر به تاريخ ايلام بوده است.
تنها اطلاع ما از معماری (به ويژه شکل معابد) از نقش مهرهايي است که از دوران اوليه ی ايلام به جای مانده و آن يک نقش برجسته مربوط به نينوا در آشوری متاخر است در اين نقش برجسته معبدی به صورت يک بنای مربع مستطيل بلند بر يک شالوده ی ايوان دار نشان داده شده، نمای جلوی دارای روزنه هايی بوده است. در قسمت پشت ممکن است پله هايی برای دسترسی به معبد وجود داشته است. در نمای آن دو چهار چوب در بلند ديده می شود که در سمت چپی را يک پرده ی نی ايی آنرا از نور آفتاب محافظت می کند. احتمالاً مدخل ورودی بوده است و در سمت راست شايد نمايی از يک در بوده است جالبترين ويژگی معماری اين معبد سه شاخ بزرگ است که در دو طرف ديوارهای معبد نصب شده است و اين ما را به يکی از عجايب ساختمان معابد ايلامی متوجه می سازد.
زيگورات چغارنبيل
آثار باستانی چغازنبيل در دشت خوزستان و در فاصله حدود سی کيلومتر در جنوب شرقی شهر شوش در کرانه ی غربی رودخانه دز واقع شده است اين آثار شامل زيگورات يا معبد عقليمی است که به وسيله ی او نقاش گال پادشاه مقتدر ايلامی برای خدای اينشوشيناک در حدود 1265 ق.م ساخته شده است.
زيگورات چغازنبيل کهن ترين اثر معماری ايرانی می باشد که دارای ابعاد و خصوصيات خيره کننده است و با اهرام مصر برابری می کند.
معماری ماد:
در حدود هزاره ی اول پيش از ميلاد بود که گروههايی از اقوام آريايی به ايران مهاجرت کردند. مادها در سده ی هفتم پيش از ميلاد به رهبری خشتريته (خراآورت) نخستين پادشاهی خود، پس از ايلاميها در اين سرزمين بنياد گذاشتند.
بررسی هنر معماری ماد با کمبود مدارک موجود، کاری سهل و آسان نيست، قطعاً مادها هم مانند اسلاف خويش برخوردار از آثار معماری قابل بحثی بوده اند مويد اين مطب آثار بدست آمده از کاوش های اخير باستان شناسی تپه هگمتانه و همچنين معماری صخره ای است که از آنها به جای مانده است.
بر همين اساس معماری مادی شامل دو بخش می باشد:
الف) معماری صخره ای
ب) معماری معمولی
معماری صخره ای : ايجاد حفره و وسعت دادن آن، فضای مورد احتياج مثلاً خانه يا آرامگاهی ايجاد شود. حاصل اين عمل مبارزه جويانه ی انسان با کوه و صخره را که برای دستيابی به فضايی استوار و ماندگار انجام می شود، معماری صخره ای می ناميم. به عبارت ديگر معماری صخره ای از مصالح آزاد و معمولی ساختمان به وجود نمی آيد بلکه از صخره ای طبيعی است و در جهت عکس معماری آزاد و معمولی عمل می کند آثار معماری صخره ای مادها اکثراً در نواحی غرب ايران (کردستان – آذربايجان غربی- کرمانشاه و همچنين در بخشی از خاک عراق (کردستان عراق) پراکنده است و اغلب جنبه ی مذهبی دارند.
معماری معمولی: معماری معمولی به اين آثار در محلهايی به نام تپه نوشيجان ملاير و گودين تپه و باباخان، تپه هگمتانه، زيويه و .... قرار دارند که در کاوش های باستان شناسی بدست آمده است.
معماری دوره ی هخامنشيان:
در حدود 560 سال پيش از ميلاد که دو دولت نيرومند آريايی يعنی ماد و پارس با هم موکلف کشتند امپراتوری بزرگ ايران به وجود آمد. اين واقعه زمانی رخ داد که کوروش بزرگ نخستين شاه هخامنشيان نيای خود آستياک (اژی دهاک) فرمانروای ماد را از تخت پادشاهی به زير آورد. هنر ايران در دوره ی هخامنشی هنری است شاهی، و سرنوشتش با سرنوشت شاهان هخامنشی پيوند خورد است و به اين دليل است که در زمان پادشاهی کوروش و داريوش اين هنر به اوج ترقی خود می رسد.
مهمترين بناهای به جای مانده اين دوران کاخ های شاهی است. تاريخ ساختمان اين کاخ ها به اواسط قرن شش قبل از ميلاد باز می گردد. معماران هخامنشی از هوش و ذکاوتی سرشار بهره مند بوده اند. زيرا در آثار آنها اصولی رعايت شده که بعدها به عنوان اصول معماری ايرانی رعايت شده که بعدها به عنوان اصول معماری ايرانی معمول و مرسوم گرديد.
حال به طور مختصر و اجمالی به معرفی تخت جمشيد يکی از مهمترين بناهای اين دوره ی معماری ايران می پردازم.
تخت جمشيد:
اين مجموعه ی ساختمانی در شهر مرودشت و در 45 کيلومتری شهر شيراز واقع شده است. بر کوهش خشن به نام کوه رحمت تکيه داده و مشرف است بر دشت پهناور و حاصلخيزی که اطراف آن را کوهها حلقه وار فرا گرفته اند.
بی گمان نقشه ی کلی تخت جمشيد از پيش طرح ريزی شده است. سيستم کانال کشی و آبرسانی و مجاری فاضلاب که در سطوح مختلف متناسب با کاربرد دقيق قبلاً در سنگ کوه کنده شده دليلی است بر اين مدعا.
اگر بخواهيم مجموعه بناهای تخت جمشيد را فقط نام ببريم عبارت خواهند بود از:
1 – پلکان بزرگ
2 – دروازه بزرگ خشايار شاه معروف به دروازه تمام ملت ها
3 – راهی که مدعوين از آن می گذشتند
4 – پلکان شمالی کاخ آپادانا
5 – کاخ آپادانا
6 – پلکان شرقی آپادانا
7 – کاخ سه دروازه
8 – کاخ اختصاصی داريوش
9 – کاخ خشايار شاه مربوط به پذيرايی های رسمی
10 – تالار صد ستون و سومين قسمت کاخ خزانه شاهی
11 – تالار 99 ستونی (قسمت مزکزی خزانه) تالار تخت موقتی که به دستور داريوش ساخته شد.
12 – انبارهای خزانه شاهی
13 – نمای جنوبی شکو که به طرف دشت است
ستون در معماری هخامنشی:
ستون که عنصر اصلی و اساسی بناهای دوران هخامنشی است. به علت سر ستونش که به شکل سر حيوان ساخته می شده از مجموعه ترکيبی عناصر ديگر ساختمان های تخت جمشيد بيرون نمی ماند و نقش مهمی را در معماری اين مجموعه به عهده دارد.
نقش برجسته در تخت جمشيد:
ترکيب نقش برجسته در تخت جمشيد بر مرحله ی کمال زمان خود رسيده است و معماری ايرانی برای ايجاد تنوع همچنين پرهيز از بيهودگی، ديوارها و طارمی ها را به بهترين نحو ممکن با نقوش برجسته آرايش داده است.
معماری دوره ی اشکانيان (پارتيان):
قوم پارت يا پارتوآ يکی از شعبه های نژاد آريايی ايرانی است پارت ها در زمينه هنرها به ويژه در معماری ابتکارات بديعی داشتند . آنها با برخورداری از پيشينه ی غنی دوباره به احيای هنرهای فراموش شده و يا تفسير يافته ی ايرانی پرداختند با فترتی که در هنر ايران پيدا شده بود نه تنها احياگر معماری و سنت های گذشته ی ايرانيان شدند بلکه تحول ملی عظيم در زمينه ی شهر سازی و معماری ايجاد کردند و در معماری دو عنصر نو ظهور افزودند. يکی احداث گنبد بر روی بناهای چهار ضعلی (مربع شکل) از طريق فيل پرشها و ديگر توسعه ی ساختمان ايران . تاق دار متاسفانه علی رغم حاکميت طولانی مدت پارتها اکثر آثار آنها از بين رفته است. زيرا عواملی مانند زلزله، آب و هوايی و گستره وسيع امپراتوری، تاثير گذار در روند تخريب آثار معماری بوده اند.
پهناوری بسيار شاهنشاهی پارت و گوناگونی سنت های مردم آن بايد ما را آگاه ساخته باشد که يک سبک معماری در سراسر کشور نمی توانست باشد. اما با کاوش هايی که در مناطق مختلف صورت گرفته از آثار به جای مانده از دوره ی پارتها و آثار پس از آن که به سبک سابق ساخته شده اند می توان سبک معماری و حتی ويژگی آن را مشخص نمود از آن جمله:
- حداکثر استفاده از مصالح بوم آورد
- استفاده بسيار خوب از تکنيک پيشرفته تاق گنبد، به خصوص گنبد با استفاده از مصالح بوم آرود
- پرهيز نکردن از شکوه و ارتفاع زياد
- تنوع فوق العاده در طرح ها
- استفاده از ملات ساروج که به کمک آن توانستند فضاهای معماری وسيع را ايجاد نمايند.
تزئينات در معماری پارتيان:
در معماری پارتی تزئيناتی مانند نقاشی و گچبری وسيعاً به کار گرفته می شده است. گچبری کوه خواجه و نقاشيهای ديواری با رنگ های مختلف و گوناگون حکايت از تزئين بخش داخلی ساختمان ها دارد و اين نمونه تزئينات کچبری با طرح های هندسی و گياهی بعداً در دوره ی ساسانی و از آن پس در دوره اسلامی مورد استفاده قرار گرفت.
معماری دوره ساسانی:
سلسله ی ساسانی آخرين حکومت پيش از اسلام ايرانی است. ساسانيان حکومتی ملی تاسيس کردند که متکی به دين ملی و تمدنی بود که شايد از جنبه ی ايرانيت در سراسر تاريخ طويل ايران نظير نداشته است.
ساختمان های اصلی معماری ساسانی هم مانند هخامنشيان کاخ های شاهی بود. اما راه حل های معماری هخامنشی برای ساسانيان ظاهراً پر هزينه و پيشرفت ناپذير بوده است. زيرا بلندی تيرهای چوبی حد غلائی دارد که در دوره ی هخامنشی از آن استفاده شده است. بنابراين حتی در ساختمان های شاهی هم معماری تاقدار را که در دوره ی هخامنشی بی شک معماری شناخته شده ای بود، رواج دادند. معماری ساسانی صرفاً کاخ ها نيست، بلکه معماری خانه های مردم و از همه مهمتر معماری آتشگاهها و معابد و بعضی بناهای يادمانی، کاروانسرا و قلعه ها را شامل می گردد. آتشگاهها و معابد پس از کاخ ها بيشترين آثار معماری به جای مانده از دوران ساسانی هستند. وليکن اهميت و ويژگی معماری کاخ ها طوری است که بررسی و مطالعه ی آنها در صدر قرار گيرد.
تاق کسری (ايوان مدائن):
يکی از آثار برجسته و شاخص دوره ی ساسانی تاق کسری است تاق کسری در تيسفون و در خاک عراق واقع شده است . اين بنا مثل کاخ تخت جمشيد و قصر شيرين بر روی صفه ها ساخته شده است.
در نمای کاخ تيسفون شکل و اندازه ی تاق نما از هر رديف به رديف ديگر فرق می کند. هر رديف واحد مستقلی را مانند يک نوار افقی و بدون هيچ ارتباطی با تاکيدهای عمودی نمای بنا تشکيل می دهد. به اين ترتيب دو رديف از تاق نمادها پايان می پذيرند که بر يک ستون قرار نمی گيرند بلکه بر پايه کنج ديوار ترکيب می شود. در اينجا نشان ديگری از ويژگی های معماری ساسانی خود را ظاهر می سازد. معماری ساسانی به اين موضوع که نمی بايستی به طوری منطقی و با اصول ساختمانی همچون بناهای کلاسيک يونان قطع گردد اهميتی نمی دادند. بلکه از نظر آنها نما بايستی بيشتر با طرحی ساخته شود که بتوان آن را به دلخواه امتداد داد و به مقدار زيادی تزئين کرد.
تاق بستان:
نمونه های معماری صخره ای دوره ی ساسانی هر چند که فراوانی نيستند وليکن در خور توجه اند. در کرمانشاه جايگاه مقدسی است که آب از درون زمين می جوشد و بر ديواره ی آن که متصل به کوه است دو ايوان در دل کوه کنده شده است.
آتشکده ها و چهار طاقيهای دوره ساسانی:
شايد پس از کاخ ها، آتشکده ها مهمترين آثار معماری بر جای مانده از دوره ی ساسانی باشند. اين بنا ها مکانی برای گرامی داشت آتش مقدس و اجرای مراسم مذهبی بوده اند و لذا از نظر معماری مبتنی بر اصول خاص و ويژه هستند.
تزئينات معماری در دوره ی ساسانی:
گچ بری که پارتها در کاخ ها و بناهای مذهبی استفاده کردند در دوره ی ساسانی رونق ويژه ای يافت. بخش عظيمی از تزينات وابسته به معماری دوره ی ساسانی گچبری است.
ظهور اسلام در آغاز قرن هفتم ميلادی بنياد بسياری از کشورهای کهن و متمدن آن زمان را دگرگون ساخت و قدرت و نفوذ آن در ترکستان غربی و پنجاب از يک طرف و اسپانيا از طرف ديگر گسترش يافت. به اين ترتيب با پيدايش تغيرات اساسی در سرزمينهای مذکور, هنر و تمدن کهن آسيا, شمال افريقا و حتی بخشی از اروپا دگرگون شد و شالوده هنر های اسلامی که ترکيبی از هنر حکومتهای مغلوب (مانند ساسانيان و حکومت بيزانس) با فرهنگ اسلامی بود شکل گرفت.
تشکل هنر اسلامی تقريباً, با روی کار آمدن سلسله اموی در سال 41 هجری مصادف بود و اين امر با انتقال مرکز خلافت از مدينه به دمشق بی ارتباط نبود. تغيير مرکز حکومت, مسلمانان را مستقيماً با هنربيگانه يعنی هنر ايران و روم آشنا کرد و از همين زمان بود که هنر دوره بنی اميه, که التقاطی از هنر سرزمينهای همجوار بود, راه تازه ای در پيش گرفت.
در دوره امويان در زمينه احداث بناها ی مذهبی و غير مذهبی فعاليت قابل توجهی صورت گرفت؛ از جمله می توان به بناهای قبه الصخره, مسجد جامع دمشق, قصرالعمره و بالاخره کاخ المشتی اشاره کرد که از شاهکارهای معماری اوايل اسلام به حساب می آيند. اين بناها تزيينات بسيار زيبايی همچون نقاشی, حجاری, موزاييک و گچبری دارند. در 133 هجری قمری با آغاز حکومت عباسيان در عراق ـ پايتخت سابق ساسانيان ـ يک شيوه هنری کاملاً ايرانی به وجود آمد و هنرهای مختلف اين عصر با الهام از عناصر دوره ساسانيان شکل تازه ای به خود گرفت.
ايجاد شهر دايره ای شکل بغداد و مسجد سامره را می توان الهام گرفته از معماری شهر هاترا و معماری ساسانی دانست. در همين زمان سلسله های مستقل و ملی مانند طاهريان, صفاريان, سامانيان در ايران تأسيس گرديد که در آفرينش هنرهای مختلف مانند سفال سازی, معماری و تزئينات آن درخشش تازه ای يافت؛ به نحوی که در دوره های بعد هنرمندان از آنها الهام گرفتند.
در نيمه اول قرن پنجم هجری در شرق ايران حکومت جديدی به نام سلجوقيان روی کار آمد که حدود 150 سال دوام يافت. اين دوره يکی از درخشانترين دوره های ابداع و توسعه صنايع و هنرهای مختلف اسلامی است. در اين دوره معماری و هنرهای وابسته به آن مانند آجرکاری و گچبری نيز با الهام ا زمعماری عصر پيش از اسلام به شکوفايی رسيد.
در اوايل قرن هفتم هجری, هجوم مغولان, بسياری از کشورهای اسلامی از جمله ايران را به ويرانی کشيد, ولی ديری نگذشت که مغولان فرهنگ و سنن ممل مغلوب را پذيرفتند و حتی حامی هنر و هنرمندان اسلامی شدند.
با تأسيس سلسله ايرانيان به زودی مراکز حکومت آنان مانند تبريز, بغداد, سلطانيه و اصفهان, محل اجتماع هنرمندان شد و بنا های مذهبی و غير مذهبی متعددی در قسمت های مختلف ايران با تزينات بسيار برجسته گچبری و آجرکاری بنا شد. در اواسط قرن هشتم هجری, حمله تيمور بار ديگر شهرها و مراکز اسلامی را به ويرانی کشيد, ولی دوباره شهرها آباد شد و سمرقند و بخارا پايتخت تيموريان گرديد و با بناهای متعدد مذهبی و غير مذهبی آراسته شد. در تزينات اين بناها از کاشی کاری معرق, که بهترين نمونه کاشی کاري است, استفاده شده است. در اوايل قرن دهم هجری صفويان در ايران به حکومت رسيدند و به ترتيب شهرهای تبريز, قزوين و اصفهان را به پايتختی برگزيدند. در اين زمان هنرهای مختلف بويژه معماری شکوه و زيبايي خاصی يافت و بنا های مختلف اين دوره با تزيينات متنوع کاشی کاری ـ که بتدريج جايگزين آجرکاری و گچکاری دوره های قبل گرديده بود ـ آراسته شد. از قرن چهاردهم هجری به بعد, معماری و تزيينات به شيوه دوره های قبل ادامه نيافت و تزيينات جديد جايگزين هنر معماری سنتی گرديد
حکومت های اسلامی ايران
خلفای راشدين 11ـ40 ه.ق./ 632 ـ 661م
خلفای بنی اميه ـ پايتخت در دمشق 41ـ 132 ه.ق./ 661 ـ 749م
خلفای عباسی ـ پايتخت در بغداد 132ـ 656 ه.ق./ 749/750 ـ 1258م
آل بويه ـ جنوب و مراکز ايران و بغداد 320 ـ 454 ه.ق./ 732 ـ 1062م
سامانيان در خراسان و ماوراءالنهر 204 ـ 395 ه.ق./ 819 ـ1004/1005م
غزنويان در خراسان 366 ـ 582 ه.ق./ 421 ـ 1031م
سلجوقيان در عراق و ايران 429 ـ 590 ه.ق./ 1038 ـ 1194/ 1195م
ايلخانيان ـ پايتختها, مراغه, تبريز, 654 ـ 736 ه.ق./ 1256 ـ 1335م
سلطانيه
مظفريان در اصفهان و فارس 713 ـ 795 ه.ق./ 1314 ـ 1393م
تيمورياندر ماوراءالنهر و ايران 771 ـ 912 ه.ق./ 1370 ـ 1506م
صفويان پايتخت در تبريز, قزوين, 907 ـ 1135 ه.ق./ 1501 ـ 1732م
اصفهان
افشاريه ـ خراسان 1148 ـ 1210 ه.ق./ 1736 ـ 1795م
زنديه ـ پايتخت در شيراز 1163 ـ 1209 ه.ق./ 1750 ـ 1794م
قاجاريه ـ پايتخت در تهران 1193 ـ 1342 ه.ق./ 1779 ـ 1924م
روند شکل گيری مجموعه بناهای مذهبی و غير مذهبی
در طول زمان در بسیاری از شهرهای ایران بناهایی مجموعه ای ساخته شده که گروه وبژه ای را در معماری تشکیل می دهند. احداث این گونه بناها سابقه ای بس طولانی دارد. کاوشها و بررسیهایی که اخیراً در محوطه ها و مناطق باستانی ایران انجام شده، نشان می دهد که به دلایل گوناگون مذهبی، نظامی و اقتصادی این گونه مجموعه ها شکل گرفته و توسعه یافته اند. از این مجموعه ها می توان مجموعه ی ساختمانهای منقوش در زاغه ی قزوین، بناهای چغازنبیل در خوزستان ، نوشیجان در همدان و حسنلو در آذربایجان ، متعلق به قبل از تاریخ ایران را نام برد. در دوره ی تاریخی یعنی در زمان حکومت هخامنشی ، نیشابور و ساسانی احداث اینگونه مجموعه ها ادامه یافت، از جمله بناهای فیروز آباد، نیشابور و سروستان در فارس، نسا در مرو و تخت سلیمان در آذربایجان ، علاقه مندی معماران و هنرمندان را به توسعه و ایجاد این شاخه از معماری نشان می دهد. در دوره ی اسلامی نیز، ایجاد و توسعه ی این مجموعه ها فزونی یافت و شاهکارهای معماری با این ویژگی به وجود آمد. پیدایش اینگونه مجموعه ها، با ایجاد یک آرامگاه ساده یا یک مکان مذهبی یا سیاسی شروع می شود، و در طول زمان با اضافه کردن بناهای دیگر، مانند مسجد، مدرسه، کتابخانه، آب انبار، خانقاه، زائر سرا و کاروانسرا به یک مجموعه ی بسیار زیبا و باشکوه تبدیل می شود( مانند مجموعه حرم حضرت رضا در مشهد، بقعه ی شیخ نعمت الله ولی در کرمان و مجموعه شیخ صفی در اردبیل)
ایجاد این گونه مجموعه ها، عمدتاً در بافت اصلی و مراکز شهرها به صورت سمبل به وجود می آید (مانند مجموعه ی مرقد حضرت معصومه در قم)
ويژگي های معماری ايران در دوره ی اسلامی
برخی از محققان نظير پروفسر ويلبر معتقدند که اجرای هر طرح معماری به سه عنصر اجتماعی بستگی دارد. اول جامعه ای که به آن طرح نيازمند است؛ دوم شخص يا اشخاصی که از اجرای طرح حمايت می کنندو هزينه مالی آن را متعهد می شوند؛ سوم معمار يا استاد کارانی که طرح را اجرا می کنند. جذابيت تحقيق و مطالعه معماری ايران در اين است که دريابيم چگونه اين عوامل سه گانه بر يکديگر تأثير می گذارند و سرانجام به احداث بنايی منجر می شوند
کاربرد بناها
مطالعه درباره معماری ايران, نشان دهنده چگونگی گسترش آن در طی پانزده قرن گذشته است. در هر دوره بناهايی با ويژگيهای گوناگون در روستاها, شهرها, جاده های کاروانی, مناطق کويری, گذرگاههای کوهستانی و شهرهای ساحلی ايجاد گرديده که کاربردهای متفاوت داشته اند.
اهميت معماری اسلامی وقتی آشکار می شود, که بدانيم در ساخته های اين دوره به کاربرد مادی و معنوی بناها ـ که از مهمترين ويژگيهای آن است ـ توجه شده است.
برای دريافتن اهميت اين ويژگيها در گسترش معماری شايسته است طبقه بندی بناهای دوره اسلامی و کاربرد آنها را مشخص کنيم.
بطور کلی بناهای دوره اسلامی را می توان به دو گروه عمده تقسيم کرد:
الف) بناهای مذهبی. شامل مساجد, آرامگاهها, مدارس, حسينيه ها, تکايا, و مصلی ها؛
ب) بناهای غير مذهبی. شامل پلها, کاخها, کاروانسراها, حمامها, بازارها, قلعه ها و آب انبارها.
در دو گروه فوق از بناهای دوره اسلامی, مکانی برای عبادت, تجارت و سکونت وجود داشته است.
مساجد
مساجد مهمترين بناهای مذهبی هر شهر و روستا هستند که همواره نقش مهمی در زندگی مسلمانان داشته اند. اقامه نماز جمعه, مراسم مذهبی, ايراد خطبه ها و تدريس در مساجد انجام می گرفت؛ زيرا مسجد بهترين مکان برای ابلاغ فرامين حکومت به مردم بود.
کتيبه های باقيمانده بر ديوار بعضی از مساجد(مسجد جامع قزوين و مسجدجامع کاشان) حاوی وقف مکانهايی برای برای توسعه و تعميرات مساجد از طرف واقف يا حکمران است.
اغلب مساجد در مرکز شهرها, نزديک بازارها و محدوده دارالحکومه ساخته می شدند و اگر شهری به بيش از يک مسجد نياز داشت, مساجد ديگری از طرف حکومت يا افراد خير احداث می شد. اهميت مساجد در شهرها به حدی بود که اگر شهری مسجد جامع يا آدينه نداشت, اهميت شهری هم نداشت. در صدر اسلام مساجد نقشه های ساده ای داشتند, ولی در طول زمان با طرحهای گوناگون و تزيينات مختلف, نقشه ها پيچيده شدند.
درنقشه مساجد, از قرن چهارم هجری دگرگونيهايی به وجود آمد و بر اساس آن, مساجد متفاوت در شهرها احداث شد. مهمترين نقشه هايی که در مساجد به کار گرفته شده, شامل يک ايوانی, دو ايوانی, چهار ايوانی, و ترکيب چهار طاقو ايوان بوده که معماران دوره اسلامی آنها را از شيوه های معماری عهد اشکانی و ساسانی اقتباس کرده اند. مثلاً نقشه چهار ايوانی ـ در ساخت بسياری از بناها ـ الهام گرفته از نقشه کاخ آشور, متعلق به زمان اشکانيان است.
معماران دوره اسلامی مسجد را به شيوه های گوناگون می آراستند. در هر دوره يکی از عناصر تزيطنی در آراستن مساجد متداول بوده است؛ برای مثال در عهد سلجوقيان آجرکاری, در عهد ايلخانيان گچبری و در عهد تيموريان و صفويان کاشيکاري رواج بيشتری داشته است و در مواردی نيز تزيينات آجرکاری, گچبری و کاشيکاری با هم به کار گرفته می شد.
مدارس
در صدر اسلام تدريس علوم مذهبی در مساجد انجام می شد. بتدريج با توسعه علوم اسلامی, فضای آموزشی از مساجد جدا گشت. در قرن پنجم هجری (همزمان با حکومت سلجوقيان) به تشويق خواجه نظام الملک, مدارس متعددی در شهرهای معروف اسلامی مانند بغداد, ری, نيشابور و جرجان ساخته شد. بعدها نقشه چهار ايوانی, که مورد توجه معماران قرار گرفت, برای فضاهای آموزشی طرحی متعارف شد. در اطراف ايوانها, حجره هايی به صورت يک يا دو طبقه یرای استفاده و اقامت شبانه روزی دانشجويان و طلاب علوم دينی ساخته شد. غير از ساعات تدريس, از مدارس به عنوان مسجد نيز استفاده می کردند. مدارس نيز همانند مساجد با آجرکاری, گچبری و کاشيکاری تزيين می شد(مانند مدارس غياثيه, چهار باغ و مطهری).
آرامگاهها و زيارتگاهها
به طور کلی آرامگاه به بنايی گفته می شود که يک يا چند شخصيت مذهبی يا سياسی در آن دفن شده باشد. اين نوع بناها را به دو گروه مقبره های مذهبی(زيارتی) و مقبره های غير مذهبی می توان تقسيم کرد.
مقبره های مذهبی در بيشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شده اند و در مقايسه با ساير بناهای اسلامی(بجز مساجد) از اعتبار ويژه ای برخوردارند. امامزاده ها بيش از ديگر بناها ی دوره اسلامی مورد احترام و علاقه مسلمانان بويژه شيعيان هستند. بناهای فوق در طول زمان توسعه يافته و از يک آرامگاه معمولی به مجموعه های بسيار با شکوهی تبديل شده اند(مانند مجموعه بناهای مشهد, قم, بسطام و شيخ صفی). مقبره ها اغلب با نقشه های مدور, مربع و هشت ضلعی با شيوه های گوناگون معماری احداث شده اند(مانند مرقد اسماعيل سامانی در بخارا, گنبد قابوس در دشت گرگان, برج رادکان در خراسان, برج علاء الدين در ورامين و بنای سلطانيه در زنجان). همانند ساير بناهای اسلامی مقبره ها نيز با آجرکاری, گچبری, کاشيکاری و آينه کاری تزيين شده اند.
تنها در ايران دوره اسلامی است که ايجاد مقبره ها و زيارتگاهها از چنين سابقه طولانی و ويژگیهای معماری منحصر به فرد و تزيينات باشکوه برخوردار است. اينگونه بناها به نامهای برج, گنبد, بقیه و مزار نيز معروف شده اند(مانند برج رادکان, گنبد قابوس, بقعه شيخ صفی).
حسينيه ها, تکايا و مصلی ها
در بسياری از شهرهای اسلامی در مواقع خاصی مانند محرم, صفر و رمضان مراسم دعا, روضه و سوگواری برگزار می شده است. اين مراسم بيشتر در مکانهايی معروف به تکيه و حسينيه برقرار بوده است.
به طور کلی تکايا و حسينيه ها مکانهای محصوری بودند که در مسير گذرگاههای اصلی شهرها قرار داشتند. از اين مکانها بويژه در ايام سوگواری ـ خصوصاً محرم ـ برای مراسم تعذيه خوانی, پرده خوانی و سينه زنی استفاده می شد. در اين ايام مکان را سياهپوش کرده, آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذين می کردند. مصلی اغلب در خارج از شهرها قرار داشت و برای اقامه نماز عيد فطر و قربان از آن استفاده می شد. اينگونه بناها دارای طرح و نقشه خاصی نبودند و با توجه به مکانهای شهری و عمومی در گذرگاهها, ميدانها و راسته بازارها ساخته می شدند. همچنين اين مکانها فاقد تزيينات معماری بودند(مانند امير چخماق يزد, پهنه و ناسار سمنان و گذر حاجی محله کاشان).
پلها
پلها و آب بندها از بناهای غير مذهبی هستند که در ادوار گذشته در مسير جاده های کاروانی, راهها و روی رودها ايجاد شده اند. مهمترين پلها در مسير جاده های کاروانی و جاهايی که طغيان آب رودخانه ها غير قابل کنترل بوده, بنا شده اند. از دوران بسيار کهن, هنگامی که بشر توانست آب را مهار کند و مسير آن را مشخص سازد و از تنه درختان برای عبور و مرور از عرض رودخانه استفاده کند, کار پل سازی آغاز شده است.
معماران ايرانی در احداث پلها علاوه بر تسهيل امر عبور و مرور, ايجاد اب بندها را در نظر داشته اند. مشاهده قديمیترين پلها يعنی پل برديده از دوره هخامنشيان در جلگه مرودشت, بيستون در کرمانشاه از دوره ساسانيان, بند امير در فارس از دوره آل بويه و پل خواجوی اصفهان, مؤيد اين نکته است که معماران در امر پل سازی علاوه برگذر از رودخانه به ذخيره کردن آب نيز توجه داشته اند.
ايران در دوره باستان و دوره اسلامی سهم قابل توجهی در توسعه پل سازی ـ از قرن هشتم ق.م. تاکنون ـ به عهده داشته است. بقايای پلها و سدها نشان دهنده نوع معماری آن زمان است. ذوق و سليقه معماران ايرانی در تزيين پلها نيز قابل توجه است؛ بعضی از پلها دارای تزيينات آجرکاری و کاشيکاری است(مانند پل خواجوی اصفهان).
کاخها
احداث کاخها در ايران به گذشته های بسيار دور باز می گردد. مفهوم امروزی کاخ با مفهوم اين کلمه در گذشته متفاوت است. در گذشته بناهايی منفرد با نوعی معماری برتر از ديگربناها احداث می گرديد که کاربردهای متعددی داشت؛ مثلاً, ممکن بود زمانی به عنوان معبد و نيايشگاه و گاه به جای قلعه دفاعی و سرانجام برای سکونت حکمرانان استفاده شود(چغازنبيل). بتدريج ماهيت اين بناها تغيير يافت و کاخها ياقصرها در ايران مقر حکومت سلسله های مختلف شد؛ برای مثال در زمان هخامنشی تخت جمشيد, در زمان اشکانی کاخ آشور, در زمان ساسانی تيسفون و کسری و سروستان را می توان نام برد. در دوره اسلامی اينگونه بناها بتدريج برای سکونت و امور حکومتی استفاده گرديد.
از صدر اسلام کاخ يا بنای با شکوهی که در مقياس برتر ساخته شده باشد, به جای نمانده است. شيوه معماری کاخ العمره و کاخ المشتی ـ که در زمان امويان احداث گرديد و بقايای آن هنوز پابرجاست ـ از شيوه هنری عهد ساسانی اقتباس شده است.
از زمان صفوی احداث کاخها وارد مرحله تازه ای شد و در پایه تختهای سه گانه آنها (تبريز, قزوين و اصفهان) نمونه های جالب توجهی ساخته است.
کاخهای چهل ستون, هشت بهشت و عالی قاپوی اصفهان, صفی آباد بهشهر, فين کاشان و فرخ آباد ساری از مهمترين نمونه های شيوه معماری عهد صفويان هستند.
ايجاد کاخها به همين شيوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشيد کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانيه و شمس العماره) ادامه يافت.
کاخها در ايران نقشه های گوناگونی داشته است: برخی کوشک مانند بوده اند( مانند هشت بهشت صفی آباد), بعضی نقشه مربع و مستطيل داشته اند و برخی چند ضلعی بوده اند.
مهمترين مسأله در ساختن کاخها, بويژه از عهد صفوی به بعد, تزيين با کاشيکاری, گچبری, آيينه کاری و سنگ کاری است.
کاروانسراها
ساخت کاروانسرا با توجه به اوضاع اجتماعی, اقتصادی و مذهبی, از روزگاران قديم در ايران مورد توجه خاص بوده است. به طور کلی کاروانسراها به دو گروه برون شهری و درون شهری تقسيم می شوند.
توسعه راههای تجارتی و زيارتی باعث شده که در بين جاده های کاروانی در سراسر کشور کاروانسراهايی برای توقف و استراحت کاروانيان بنا شود. موقعيت جغرافيايی, سياسی و اقتصادی در ايران از علل ازدياد و گسترش اين بناها بوده است. در ايران به فاصله هر چهار فرسنگ(26 کيلومتر) کاروانسرايي برای استراحت بنا شده است. زيارت شهرهای مذهبی مانند قم, مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهای متعددی در مسير جاده هايي که به اين شهرها منتهی مي شود, احداث گردد(در مسير خراسان بزرگ, غرب به شرق, کرمانشاه و مشهد). اين راه ارتباطی مهم از غرب به شهرهای مذهبی نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا(ع) در مشهد متصل می شده است. همچنين در زمان صفوی برای رفاه حال زائران, کاروانسراهايي در اين مسير بنا شده که در حال حاضر بقايای پنجاه کاروانسرا باقی است.
معماری کاروانسراهای ايران بسيار متنوع است. معماران با توجه به موقعيت اقليمی سرزمين ايران, کاروانسراهايي با ويژگيهای گوناگون احداث کرده اند. در ساخت کاروانسراهای برون شهری از نقشه های چهار ايوانی, دو ايوانی, هشت ضلعی, مدور, کوهستانی و نوع کرانه خليج فارس استفاده شده است. در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بيشتر از طرح چهار ايوانی استفاده شده و اتاقهايي در اطراف حياط, برای استفاده مسافران ساخته شده است. برخی از کاروانسراها با شيوه های آجر کاری, گچبری, و کاشيکاری مزين شده اند(مانند رباط شرف خراسان, کاروانسرای سپنج شاهرود و مهيار اصفهان).
حمامها
حمامها از ديگر بناهای غير مذهبی ايران است که در شهرها و روستاهای مختلف احداث شده است. در اديان مختلف آيين شستشو, غسل و تطهير از اهميت ويژه ای برخوردار است. طبق مدارک موجود توجه به پاکيزگی و طهارت در ايران زمين به دوران قديم حتی پيش از زرتشت می رسد. بنابراين نياز بشر به محلی برای شستشو و تطهير, موجب احداث حمامها شده است. طبق مدارک باستانشناسی از جمله قديميترين حمامها, حمامی در تخت جمشيد از دوره هخامنشی و حمامی در کاخ آشور متعلق به دوره اشکانيان است.
بعد از ظهور اسلام, پاکيزگی ـ بويژه غسلهای متعدد و وضو برای نمازهای پنجگانه ـ در زندگی روزمره مسلمانان از اهميت ويژه ای برخوردار شد تا جايي که سخن گوهربار رسول اکرم(ص)«النظافه من الايمان» شعار هر مسلمان گرديد.
در شهرهای اسلامی حمامها در گذرگاههای اصلی شهر, راسته بازارها و کاخهای حکومتی طوری ساخته می شد که برای تأمين آب بهداشتی و خروج فاضلاب مشکلی پيش نيايد. شايد بتوان گفت حمامها پس از مسجد و مدرسه يکی از مهمترين بناهای شهری محسوب می شدند.
فضای اصلی هر حمام, شامل بينه, ميان در و گرمخانه بود. به اين ترتيب که هر يک از فضاهای فوق به وسيله راهرو و هشتی از فضای ديگر جدا می شد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظيم شود. کف حمامها از سنگ مرمر و ديگر سنگها پوشيده شده بود, ازاره حمام با سنگ و کاشی تزيين می شد. از جمله تزيينات داخلی حمامها آهکبری به صورت ساده و رنگی بوده است (مانند حمام گنجعليخان کرمان, کردشت ميانه و خسرو آقا اصفهان).
قلعه ها
آغاز خانه سازی بشر همواره با انديشه دفاع در برابر دشمنان همراه بوده است و قلعه ها مظاهر بارز انديشه دفاعی انسان هستند.
به طور کلی قلعه ها به دو گروه عمده تقسيم می شود: قلعه های کوهستانی و قلعه های دشت. همانطور که در معرفی کاخها گفته شد, از يک بنا ممکن است استفاده های گوناگونی شود. از قلعه نيز در موقع آرامش و صلح به عنوان کاخ استفاده می شد. با اين توضيح تخت جمشيد را, با توجه به طراحی آن, می توان يک قلعه دانست. همچنين از تخت سليمان در تکاب آذربايجان غربی ـ که مکانی مقدس بوده ـ گاهی به عنوان نيايشگاه و زمانی به عنوان کاخ استفاده می شده است.
بزرگترين و مستحکمترين قلعه هايي که در ايران بنا شده, متعلق به فرقه اسماعيليه است. اين قلعه ها در بلنديهای رشته کوههای البرز بنا شده اند(مانند الموت, لمبسر, گردکوه, سارو و امامه).
معماری اينگونه قلعه ها جنبه نظامی و دفاعی داشته و طرح و نقشه آنها ويژگيهای گوناگونی دارد. قلعه ها در صعب العبورترين بلنديهای کوهستانی بنا می شدند و چون طرح و نقشه ای از پيش آماده نداشتند, طراح يا معمار حصارها, برجها, اتاقها و وروديها را با توجه به موقعيت طبيعی صخره ها, احداث می کرد. به اين علت اغلب قلعه های کوهستانی دارای طرح هندسی مشخص نبودند. مصالح ساختمانی قلعه ها بيشتر قلوه سنگ و آجر, و ملاط آن ساروج و آهک بود.
قلعه هايي که در دشت برای محافضت از کاروانها و يا برای استفاده سربازان بنا می شد عمدتاً طرح هندسی مشخص داشتند و دارای نقشه های مربع, مستطيل, چند ضلعی و مدور بودند. اين قلعه ها دارای برج و بارو بودند و مصالح ساختمانی آنها نيز از آجر و خشت بود (مانند قلعه گلی ورامين, ميان گاله گرگان, قوشچی اروميه و قلعه کهنه کرمانشاه).
در قرن دوازدهم هجری ايجاد قلعه در گذرگاهها به شيوه گذشته متوقف شد و پاسگاهها و سربازخانه هايي به شيوه جديد احداث گرديد. همچنين در کرانه خليج فارس قلعه هايي با سبک معماری غربی ساخته شد(مانند قلعه های هرمز, خارک, قشم و بندر عباس).
آب انبارها
موقعيت اقليمی مناطق مختلف ايران تأثير زيادی در ابداعات معماری اين سرزمين داشته است. از روزگاران کهن در کنار طرحهای عمده تأمين آب مانند ايجاد قنات و ساختن سد, به ذخيره سازی آبهای زمستانی و مصرف آن در فصلهای کم آب و خشک سال نيز توجه شده است و «آب انبار» را به همين منظور بنا کرده اند. قديميترين نمونه به جای مانده, منبع ذخيره آب معبد چغازنبيل در خوزستان از دوره هخامنشی است.
آب انبارها به دو گروه کلی عمومی و خصوصی تقسيم می شوند. از نظر معماری آب انبارها شامل منبع ذخيره آب, پوشش منبع, بادگير و هواکش, راه پله, پاشير و سردر تزيينی و کتيبه هاست که در اشکال گوناگون مکعب, مستطيل, استوانه ای و چند ضلعی ساخته شده اند.
مصالح ساختمانی آنها سنگ و آجر, شفته آهک و ساروج است. تعدادی از اين آب انبارها با آجر و کاشی تزيين شده اند(مانند آب انبارهای قزوين, ده نمک سمنان و پنج بادگير يزد).
بازارها
سابقه ايجاد بازار در ايران به روزگاران بسيار دور باز می گردد. طبق مدارک تاريخی بازار در بسياری از شهرهای قبل از اسلام يکی از عناصر مهم شهری بوده است
پس از اسلام, گسترش شهرهای اسلامی و افزايش ارتباطات اجتماعی, ازدياد راههای کاروانی, توسعه کاروانسراها و تبادلات اقتصادی موجب شکل گرفتن فضای بازرگانی و توليدی موسوم به بازار شد. در شهرهای اسلامی بازار محور اصلی و مرکز اقتصادی شهر بوده و انبارهای مهم, مراکز توليدی, مراکز توزيع کالاهای گوناگون و مبادلات پولی در آن جای داشتند.
بازارها بيشتر در امتداد مهمترين راههای اصلی شهر ساخته می شدند و در اغلب موارد راسته بازار شاهراه اصلی شهر نيز بود که مهمترين و شلوغترين دروازه ها را به مرکز شهر متصل می کرد(مانند بازار سلطانيه, بازار اصفهان و بازار نايين). در بيشتر شهرهای اسلامی مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت.
دکانها در دو سوی راسته اصلی و راسته های فرعی قرار داشتند. برخی از راسته ها به عرضه کالاهای مخصوص اختصاص داشت؛ مانند بازار بزازها, کفاشها, زرگرها و آهنگرها. کاروانسراهای درون شهری ـ که قبلاً مورد بحث قرار گرفت ـ اغلب در پشت دکانهای بازار قرار داشت و به وسيله راهرو يا فضای کوچک به بازار مرتبط می شد. بسياری از سراها دو طبقه ساخته می شدند و همه آنها دارای حياط مرکزی بودند.
طول بازارها اندازه مشخص و معينی نداشت و به نسبت وسعت شهر و رونق بازار متفاوت بود. طول راسته اصلی در شهرهای کوچک و متوسط در حدود چند صد متر و در شهرهای بزرگ, بيش از يک کيلومتر بود و عرض بازارها بين پنج تا ده متر بوده است.
در ساختمان بازارها از بهترين مصالح و شيوه های معماری استفاده می شد. ستونها و ديوارها بيشتر از سنگ و آجر بود و برای پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده می کردند. برای پوشاندن دهانه های بزرگ مانند چهار سوها و تيمچه ها از گنبد و کاربندی استفاده می شد. پشت بام بازارها هم بيشتر با کاهگل پوشانده می شد؛ زيرا کاهگل هم عايق حرارتی بود و هم عايق رطوبتی. کف بازارها اغلب خاکی بود که در اثر گذشت زمان کوبيده و محکم می شد. البته گاهی از سنگ وآجر برای پوشاندن کف بازار و حجره ها استفاده می کردند.
به هر حال, بازار يکی از مهمترين بناهای عمومی شهرهای گوناگون است که در وهله اول برای عرضه, توليد, تبادل و خريد و فروش کالا شکل گرفت, ولی بعدها کارکردهای متعدد فرهنگی و اجتماعی پيدا کرد. رشد و رونق اقتصادی منجر به پيدايش انواع بازار شد که از ميان آنها می توان از بازارهای ادواری, بازارهای روستايي, بازارهای ثابت, بازار بين راهی و بازارهای شهری نام برد.
عناصر تشکيل دهنده معماری
هر بنای دوره اسلامی چه بنای مذهبی, مانند مسجد و مدرسه و چه غير مذهبی, مانند کاروانسرا و کاخ از فضاهای گوناگون تشکيل می شود و گاهی نيز ممکن است فضای تازه به صورت الحاقی به بناهای ديگر اضافه شود؛ مثلاً مناره يا منار در مسجد و مدرسه که جزيي از بناست و به طور مجزا هم کاربرد دارد.
ميانسرا
ميانسرا ـ حياط و صحن ـ يکی از ويژگيهای معماری اسلامی است. مساجد, مدارس و کاروانسراها عمدتاً دارای صحن يا حياط مرکزی هستند. ميانسرا در دوره اسلامی دو نقش مهم داشت: اول اينکه نياز مسلمانان را به وضوخانه و محل تطهير در مساجد و مدارس و نياز مسافران را به استراحت, بارگيری و باربندی در حياط کاروانسرا تأمين می کرد. دوم اينکه با کانون قرار دادن فضای داخلی, بنا را از سر و صدا و فعاليت زندگی روزمره و عادی جدا می کرد.
شکل ميانسرا عموماً مربع و مستطيل بود, ولی گاهی از نقشه های چند ضلعی و مدور هم استفاده می شد. ميانسرا راه دسترسی به شبستان و بناهای وابسته مانند راه پله ها و اتاقها را مشخص می کرد و دارای ايوانی در يک يا دو يا چهار طرف بود.
ايوان
ايوان از زمان اشکانی مورد استفاده قرار گرفته و ساخت آن تا کنون به شيوه های گوناگون ادامه يافته است.
ايوان که معمولاً از يک طاق آهنگ تشکيل می شود از سه طرف بسته و به طرف ميانسرا باز می شود. ايوانها به صورت فضاهای ورودی و خروجی ساخته می شوند و در حالی که برای جريان يافتن هوا باز هستند, از تابش آفتاب جلوگيری می کنند و به عنوان يکی از اجزای تشکيل دهنده اهميت فوق العاده ای داشته, به بنا, برجستگی و شکوه می بخشند. ايوان کانونی است برای تزيينات مختلف بنا, چون ايجاد مقرنسها با شيوه آجر کاری, گچبری و کاشيکاری
رواق
به فضاهای سرپوشيده ستوندار يا متشکل از چشمه طاقهايي گفته می شود که در طرفين صحن يا ميانسرای مساجد يا اماکن مذهبی ساخته می شود. دهانه اينگونه فضاها رو به صحن است و در ورودی مسجد را به شبستان يا گنبد خانه متصل می سازد.
گنبد
گنبد نيز مانند ايوان يکی از مهمترين عناصر معماری ايران است که سابقه آن به قبل از اسلام می رسد. پوشش گنبدی در معماری اسلامی ويژگيهای متعددی دارد و بيش از هر نوع پوششی کاربرد داشته است.
ايجاد گنبد روی فضای مربع و يا چند ضلعی دارای چند مرحله بوده است: نخست اتاق چهار گوش با درها و طاقچه ها سپس بخش انتقالی بين اتاق چهار گوش و گنبد و در پايان گنبد اصلی معماران ايرانی روی بناهای گوناگون, بويژه روی مقبره ها, مساجد و مدارس, زيباترين گنبدها را ساخته اند. گنبدهای ايرانی دارای اشکال مختلفی است که برخی از آنها عبارتند از: گنبد مخروطی يا رک, گنبد يک پوش, گنبد پيوسته و گسسته.
شکوه و زيبايي معماری ايران در دوره اسلامی بستگی زيادی به گنبدهای آن دارد که اغلب با کاشيکاری معرق تزيين شده اند(مانند مسجد شيخ لطف الله).
شبستان ستوندار
شبستانهای ستوندار ـ که ارتفاع چندانی ندارند ـ معمولاً در طرفين گنبدها بنا شده اند. اين شبستانها به گونه ای ساخته شده اند که بتوان با افزودن يا برداشتن دهانه هايي, آنها را توسعه داد يا کوچک کرد. به اين ترتيب چنين منطقه سرپوشيده ای را می توانستند با ديواری تيغه مانند که هيچ گونه عملکرد ساختمانی نداشت محصور کنند(مانند مسجد تربت جام و امير چخماق يزد).
چهار صفه
قرن هشتم هجری تاريخ تکامل چهار صفه با موارد استفاده گوناگون است. اين بنا در اصل عبارت است از يک فضای مربع يا مستطيل شکل که با اتاقهای متصل به هم احاطه شده, به طوری که در اطراف فضای مرکزی تعدادی اتاقهای شاه نشين مانند به وجود آورده است. اصطلاح چهار صفه را می توان برای اتاق يا چهر طاق (صليبی شکل) يا تالار مستطيل به کار برد, که با چند طاق پوشيده شده است. چهار صفه های ساده معمولاً در گوشه های عمارتی که در وسط حياط قرار دارد ساخته شده اند(مانند مدرسه خرگرد خراسان).
هجره
هجره يآ اتاق معمولاً در اطراف حياط مرکزی يا ميانسرا به صورت مربع, مستطيل يا چند ضلعی ساخته می شد. اين گونه هجره ها در مدارس برای استفاده طلاب و در کاروانسراها برای استراحت مسافران و گاهی به منظور چله نشينی و عزلت گزينی درويشان بنا می شد.
در بعضی موارد هجره ها به صورت دوطبقه ساخته می شد که رفتن به طبقه بالا از طريق راهروهای ارتباطی انجام می گرفت. معمولاً چنين اتاقهايي از حداقل روشنايي برخوردار بودند, سقف آنها کوتاه بود و از نوع طاق آهنگ ساخته می شد.
مناره
مناره يا منار به معنای جای نور است و به بنای بلند و کشيده اطلاق می شود که عموماً کنار بناهای مذهبی مانند مدارس, مساجد, و مقبره ها ساخته می شدند.
قبل از اسلام از منار برای راهنمايي استفاده می کردند که گاهی نيز معرف وجود آتشکده و آتشگاههای بزرگ بود و به آن ميل می گفتند(مانند ميل نورآباد, ميل فيروزآباد). در دوره اسلامی احداث مناره گسترش بيشتری يافت. يکی از قديميترين مناره ها متعلق به مسجد جامع دمشق است. از ديگر مناره های باقيمانده اوايل اسلام می توان به مناره مسجد اشاره کرد.
اگرچه معلوم نشده که قديميترين مناره در ايران در کداميک از بناهای مذهبی ساخته شده, ولی منار مسجد جامع سمنان و دامغان را می توان از قديمترين مناره های ايران دانست.
لازم به يادآوری است که در آغاز مناره ها عموماً به صورت منفرد در مجاورت مساجد ساخته می شدند, ولی از دوره سلجوقی به بعد بتدريج مناره ها به صورت زوجی بر سر در ورودی و يا بر ايوان اصلی احداث گرديد(مانند مسجد جامع اصفهان, مدرسه دو منار گلشن طبی). از نظر معماری مناره ها از سه قسمت اصلی پايه, ساقه يا بدنه و کلاهک يا تاج و بخشهای پلکان و نورگير تشکيل می شود. مناره ها به اشکال استوانه ای, مخروطی و چند ضلعی ساخته شده اند. مناره ها در آغاز احداث بسيار ساده و عاری از تزيينات بودند, ولی بتدريج همانند ديگر عناصر معماری با تزييناتی چون آجرکاری, کاشيکاری, مقرنس و کتيبه آراسته شدند. مصالح ساختمانی مناره ها از آجر و سنگ بوده است. مناره ها برای استحکام بخشيدن و جلوگيری از رانش بنا ساخته می شدند.
بادگير
معماران و استادکاران ايرانی با توجه به شرايط اقليمی و جغرافيايي مناطق گوناگون ايران شيوه های معماری را در شهر های مختلف توسعه بخشيدند؛ همان طور که به دليل سرما ايجاد بناهای فاقد ميانسرا در آذربايجان متداول بوده, ساختن بادگير نيز در مناطق کويری رواج داشته است.
ساليان بس دراز, بادگير يکی از اجزای مهم بناها در نواحی گرم و خشک ايران بوده است. هر بادگير شامل برجهای تهويه بر فراز ساختمان است. در بالای هر برج يک رشته دهانه های عمودی وجود دارد که در مقابل بادهای وزان قرار گرفته و برای گرفتن نسيم و هدايت آن به اتاق همکف يا زيرزمين که رطوبت را از يک حوض آب اخذ می کند, تعبيه شده است.
در شهرهای کويری ايران مانند کاشان, يزد و کرمان از بادگير در بناهای مختلف به نحوه مطلوب استفاده شده است. در بعضی بناها حتی چندين بادگير ساخته شده (مانند آب انبار پنج بادگير يزد).
پله
گرچه پله يک اثر معماری مهم به حساب نمی آيد, ولی کاربردهای سودمندی در معماری دارد. راه پله های مارپيچ داخل مناره ها و پله هايي که به بامها و فضاهای داخلی و خارجی بنا و به پاشيرهای سراشيبی آب انبارها منتهی می شود از اهميت ويژه ای برخوردارند. همچنين پله ها, راههای ارتباطی مفيد به طبقه دوم يا پشت بام به شمار می روند. در بعضی از بناها پله ها علاوه بر کاربرد ارتباطی, وسيله سبک کردن حجمهای ساختمانی نيز هستند(مانند بنای تايباد خراسان). مدرسه غياثيه خرگرد دارای هشت دستگاه پله است. همچنين مسجد کبود تبريز پله هايي در شش قسمت دارد که دو دستگاه پله به نمای اصلی متصل است و چهار دستگاه در گوشه های گنبد خانه يا شبستان قرار دارد که به طبقه دوم متصل می شود. مصالح ساختمانی پله ها اغلب آجر است.
سردابه
تعداد بسياری از آرامگاهها مدفن اصلی شخصيتی مذهبی يا سياسی هستند که زير طبقه همکف ساخته می شدند. از آنجا که طبقه همکف بايد محلی برای زيارت يا مراسم مذهبی می داشت, معمولاً محل تدفين را در طبقه ای پايين تر از سطح زمين می ساختند. احداث سردابه بيشتر در آرامگاههای ناحيه شمال و آذربايجان مرسوم بوده است.
از قرن هشتم هجری به بعد نصب ضريح چوبی در روی مزارها به صورت سمبليک متداول شد. صندوقهای چوبی منبت کاری شده نام بسياری از درودگران هنرمند را برخود دارد.
روشهای ساخت و تزيين
به طور کلی آگاهی ما از نحوه ساخت, طراحی و ساير امور ساختمانی دوره اسلامی بسيار کم و محدود است. بدون شک ايجاد بناها, چه مجموعه های مذهبی و چه غير مذهبی, مستلزم آگاهی از علومی چون هندسه, رياضی و طراحی بوده است و استادکاران طی قرون متمادی با بهره گيری از علوم, توانسته اند شاهکارهايي در هنر معماری به وجود آورند. متأسفانه در متون تاريخی دوره اسلامی مطالب مهم و تصاوير چندانی در مورد چگونگی ايجاد بناها به چشم نمی خورد. تنها نمونه های قابل ذکر دو نقاشی منسوب به بهزاد, با تاريخ 872 هجری, در ظفرنامه و خمسه نظامی است. اين نقاشيها در حال حاضر در دانشگاه هابکينز آمريکا نگهداری می شوند و در آنها نحوه ساخت مسجد جامع تيمور و همچنين کاخ خورنق به شيوه مينياتور به تصوير کشيده شده است. در اين نقاشيها تا حدودی تزيينات و ابزار و ابزار و وسايل معماری مرسوم آن روزگار مانند داربست, گونيای چوبی, اره, خط کش, بيل, تيشه, ماله, نردبان, و ... و همچنين مصالح ساختمانی مانند سنگ, آجر, گچ, ملاط و کاشی و مراحل اجرای ساختمان نشان داده شده است.
برخی محققان بر اين عقيده اند که علت فقدان مطالب سودمند درباره معماران دوره اسلامی و روشهای طراحی و ساختمانی آنها, اين است که معماران در مقايسه با شاعران, فيلسوفان و مورخان, کمتر مورد توجه بوده اند. البته اين رأی درست به نظر نمی رسد؛ زيرا در ادوار مختلف نياز همگان به معمار و استادکاران ساختمانی برای ايجاد محلهای مسکونی, تجاری و عبادی امری مسلم بوده است.
مورخان اسلامی چون بيهقی, ابن خلدون و خواجه رشيدالدين, مطالب سودمندی درباره معماری و معماران نوشته اند؛ از جمله نوشته اند معماران از علوم رياضی و هندسه اطلاع داشتند و در احداث بناها قبل از هر چيز به طراحی و نقشه کشی مبادرت می ورزيدند. فارابی فيلسوف بزرگ ايران می گويد معماری مبتنی بر علم الحيل است و حيل, مهارت, هنر و فنی است که با کار استادانه و هنرمندانه در اشکال هندسی نشان داده می شود. هندسه مبنای معماری بود و معمار بسيار ماهر و استاد را مهندس می گفتند که به معنای هندسه دان است.
همچنين متونی در دست است که در آنها از هندسه و طرحهای هندسی برای معماران بحث می شود و سراسر اين کتابها دارای توضيحاتی است که به معماری عملی ارتباط پيدا می کند. بخشی از کتاب مفتاح الحساب نوشته جمشيد کاشی رياضيدان و منجم عصر تيموری, به معماری اختصاص يافته و در آن بخش از روشهای ساختن طاق و گنبد و مقرنس بحث می کند, از انواع طاقهايي که او شرح می دهد برخی را در بناهای تيموری می توان ديد.
معماران, استادکاران, بنايان و ديگر گروههای وابسته به علم معماری, با آگاهی کامل از فن معماری و با ابتکار و ابداعات خاص خود و رعايت کامل اصول هندسه و مهارت های سنتی و همچنين الهام از عقايد دينی فضای معماری ايران را شکوهی جاودانه بخشيدند.
مسئوليت ساخت بنا نيز به عهده گروههای متعددی بوده است؛ مثلاً گروهی مسئول احداث ساختمان تا مرحله سفت کاری, و گروهی مسئول تزيينات بنا مانند آجرکاری, گچبری و کاشيکاری بوده اند. همچنين بين استادکاران, سلسله مراتبی وجود داشته, مانند مهندس, معمار, بنا, سرکارگر, سنگکار, گچکار, کاشيکار و کارگر ساده که هر يک مسئوليت خاصی داشتند.
لازم به يادآوری است که معماران ايرانی به علت فروتنی از ثبت کردن نام خود بر بناها خودداری می کردند؛ به همين علت جز تعدادی از بناها که نام معمار يا سازنده آن مشخص شد, بقيه فاقد نام استادکار يا سازنده آن است.
مصالح ساختمانی
مصالحی که در ايجاد بناهای دوره اسلامی به کار رفته متنوع است.
آجر. مهمترين مصالح ساختمانی در ايران قبل و بعد از اسلام بوده است. آجرهای به کار رفته در معماری عموماً مربع شکل است که در کارگاههای آجرپزی در سراسر ايران ساخته می شد. آجر علاوه بر استفاده در ساختن بدنه بنا برای تزيين آن نيز نقش مهمی داشت و از اوايل اسلام تا دوره تيموری تزيين بيشتر بناها با آجرکاری است. همچنين از آجرهای تراشدار و قالبی نيز استفاده می شد. آجرهای پخته رنگهای گوناگونی چون زرد کمرنگ, قرمز و قرمز تيره داشته که بيشتر در ابعاد 3*20*20, 5*20*20 و 5*25*25 سانتيمتر ساخته می شد و در قسمتهای مختلف بنا مانند ايوانها, طاقنماها, گنبدها, مناره ها و اتاقها به کار می رفت(برجهای خرقان, گنبد قابوس, مناره مسجد ساوه).
گچ.گچ از ديگر مصالح ساختمانی است که در تمامی ادوار, در معماری استفاده شده است. از آنجايي که گچ از مصالح ارزان قيمت بوده و زود سفت می شده است, کاربردهای متعدد داشته و مورد توجه معماران بوده است. گچبری برای آراستن سطوح داخلی بناها, نوشتن کتيبه ها, تزيين محرابها, زير گنبدها و ايوانها به کار می رفته است. بسياری از بناهای عصر سلجوقی و ايلخانی با گچبری تزيين شده اند. اهميت گچبری در بناهای اسلامی به حدی بود که هنرمندان اين رشته به «جصاص» معروف بودند ونام بسياری از اين هنرمندان در کتيبه های بناها به يادگار مانده است. علاوه بر اين, هنرمندان گچبر در قرن پنجم تا دهم هجری از شيوه های گوناگونی مانند گچبری رنگی, گچکاری وصله ای, گچکاری توپر و توخالی, گچبری مشبک و گچبری مسطح و برجسته استفاده کرده اند(مانند اصفهان: محراب اولجايتو, زنجان: گنبد سلطانيه, همدان: گنبد علويان و اشترجان: محراب اشترجان).
کاشی.استفاده از کاشی برای تزيين و همچنين استحکام بخشيدن به بناها از دوره سلجوقی آغاز شد و در طی قرون متمادی بويژه در عهد تيموری و صفوی به اوج رسيد. کاشی نقش عمده ای در تزيين بناهای دوره اسلامی داشت و با شيوه های متفاوت توسط هنرمندان کاشيکار به کار می رفت. استفاده از کاشيهای يک رنگ, کاشی هفت رنگ, کاشی معرق و تلفيق آجر و کاشی در دوره های سلجوقی, ايلخانی و تيموری و صفوی در تزيين بنا مرسوم بوده و تا عصر حاضر ادامه يافته است. تزيين بخشهای گوناگون بنا, از پوشش گند و مناره گرفته تا سطح داخلی بنا و زير گنبد و ديوارها و محراب با کاشيهای مختلف, بويژه کاشيهای معرق, به بناهای مذهبی و غير مذهبی ايران دوره اسلامی زيبايي خاصی بخشيده است(مانند گناباد: مسجد گناباد و غياثيه, خرگرد: مدرسه خرگرد, مشهد: مسجد گوهر شاد, تبريز: مسجد کبود, اصفهان: مسجد شيخ لطف الله و مسجد امام).
خشت.از ديگر مصالح ساختمانی معمول در معماری ايران خشت است. در دوره اسلامی يا تمامی بنا از خشت بوده يا بخشی از ديوارها از خشت و بقيه از آجر بوده است. از آنجايي که مقاومت خشت در برابر باد و باران و برف اندک است, بناهای خشتی زيادی از روزگاران گذشته باقی نمانده است.
سنگ.در معماری اسلامی از سنگ برای کار در شالوده, بدنه, فرش کردن کف و تزيين بنا استفاده می شد. گرچه به علت موقعيت جغرافيايي و اقليمی استفاده از سنگ در برخی نقاط چون آذربايجان بيشتر ديده می شود, اما بهره گيری از آن تقريباً در سراسر ايران مرسوم و متداول بوده است. استفاده از سسنگ در پی بنا و ديوارها اهميت ويژه ای داشت و برای ساختن کتيبه ها سنگهای گوناگونی چون سنگ سياه, سنگ آهک, سنگ مرمر ـ که با دقت تراشيده و گاهی حجاری می شد ـ به کار می رفت(مرند: کاروانسرای مرند, شيراز: مسجد جامع, کاشان: کتيبه های مسجد ميدان).
چوب.استفاده از چوب برای ساختن در, پنجره, صندوقهای ضريح, ستونها و تير سقف و چهار چوب, از ويژگيهای معماری اسلامی است که در ناحيه مازندران و گيلان رواج بيشتری داشته است. درختهای تبريزی, سپيدار, چنار, کاج و گردو از جمله درختهايي بودند که از چوب آنها برای بخشهای گوناگون بنا استفاده می شده است(ورامين: مسجد مامع, تبريز: ارگ عليشاه, ساری: امام زاده صالح).
شيشه. کاوشهای باستانشناسی سالهای اخير و همچنين بناهای باقيمانده از ادوار مختلف اسلامی نشان می دهد که از شيشه های الوان به رنگهای سرخ, آبی, بنفش و سبز برای تأمين روشنايي و تزيين در و پنجره و قابهای گنبد خانه و شبستانها استفاده می شده است. همچنين مطالعه متون تاريخی و مشاهده مينياتور های قرن ششم تا دوازدهم هجری نشان می دهد که شيشه, کاربرد وسيعی داشته است(خرگرد: غياثيه, شاه زند: مقبره شيری بکا آقا, اصفهان: عالی قاپو).
معماری ايران از صدر اسلام تا عصر سلجوقيان
با وجود بسط قلمرو اسلام و فتوحات مسلمین در اقصی نقاط ایران تا مدتها هنر معماری همچنان بر عناصر گذشته متکی بود. از آن پس هنرمندان مسلمان با تکیه بر عناصر هنری گذشته خود به ویژه هنر عصر ساسانی و با الهام از روح اسلامی معماری ایران را رونق تازه ای بخشیدند و با ابداعات خود معماری جدیدی را در این دوران بنیان نهادند.
به موازات گسترش حوزه ی نفوذ اسلام و به دلایل دینی اقتصادی و نظامی ضرورت احداث بناهای تازه احساس شد و بناهایی مانند مسجد ، مدرسه، پل ، کاروانسرا و قلعه در شهر ها و جاده های کاروانی ایجاد گردید.
در آغاز حکومت اسلامی احداث مساجد در مقایسه با سایر بناهای اسلامی اهمیت بیشتری داشت. مسجد جزء بزرگترین بناها در هر شهر و روستا بود، به طوری که بدون نشانی ویژه خود به خود نگاه و توجه هر مسلمانی را به سوی خود جلب می کرد.
در صدر اسلام مساجد علاوه بر اینکه محل انجام فرایض و اقامه ی نماز بود نهادی سیاسی ، اجتماعی و اداری به شمار می رفت مسجد تالار اجتماعات مسلمین ، خانه ی مستمندان ، اقامتگاه مسافران و کاروانیان، پناهگاه مظلومان، مکانی برای درس و بحث طلاب و محل ایراد خطابه، ابلاغ فرامین سلاطین اعلام جنگ و بسیج و اخذ مالیات بود و نقش مهمی در زندگی روزمره مسلمانان داشت.
مساجد اولیه بناهایی بسیار ساده بودند در محوطه ای مربع یا مستطیل شکل و روبه قبله با دیواره های خشتی ساخته می شدند (مانند مساجد مدینه، کفوه و بصره) با مسدود کردن سه طرف آتشکده ها و چهار طاقیها و ایجاد قبله گاه از آنها برای برگزاری آیینهای مذهبی استفاده می کردند. گر چه در ایران از مساجد و بناهای اولیه اسلام نمونه های زیادی به جا نمانده ولی طبق متون تاریخی در دو قرن اولیه ی اسلام سنت و شیوه ی معماری و نوع مصالح دوره ی ساسانی رواج داشته است. تحقیقات باستان شناسی و تاریخی نشان داده که مساجدی مانند مسجد شوش و فهرج از قدیمترین نمونه های مساحد در ایران دوره ی اسلامی است. ضمن کاوشهای هیات باستان شناسی فرانسوی در محوطه باستانی شوش، بقایای مسجدی کشف شد که طرحی بسیار ساده داشت و شبستانی ستوندار در یک طرف آن ساخته شده بود این مسجد از شخت بنا شده و فاقد تزیینات بوده است. در سالهای اخیر در فهرج یزد مسجدی شناسایی شد که به اعتقاد معماران و محققان متعلق به صدر اسلام است. شیوه ی بنا و ویژگیهای این مسجد به معماری بناهای ساسانی شباهت دارد.
از بناهای دیگری که با الهام از شیوه ی معماری عصر ساسانی در ایران بنا شده تاریخانه ی دامغان است که محققان تاریخ احداث آن را حدود سال 300 هجری می دانند.
این مسجد دارای حیاط بزرگی است به شکل مربع که اطراف آن را رواقهایی با طاق ضربی فرا گرفته تاریخانه دامغان به شیوه معماری ساسانی – در شهری که زمانی از مراکز مهم ساسانیان به شمار می رفته – به دست هنرمندان دوره ی سالامی بنا گردید.
با تاسیس سلسله امویان در دمشق و عباسیان در بغداد در وضع معماری دگرگونی به وجود آمد. بناهایی مانند قبه الصخره مسجد جامع دمشق و مسجد سامره حاصل این تحولند. در این بناها استاد کاران چه در شیوه ی معماری و چه در تزیینات بنا از معماری قبل از اسلام به ویژه دروه ی ساسانی الهام گرفته اند.
قرن دوم هجری با تحولات سیاسی در جهان اسلام همراه بود. خراسان در شرق ایران در این تحولات نقش اساسی داشت و از این خطه ایرانیانی بر خاستند که با شیوه ی حکومتی عباسیان مخالف بودند و به حفظ برخی از رسوم ملی ایران علاقه داشتند. این مخالفت به تدریج گسترش یافت و منجر به تشکیل سلسله های مستقلی گردید که رفته رفته نفوذ خود را از شرق به دیگر نقاط گسترش دادند. در نقاط مختلف ایران مانند سیستان ، فارس ، طبرستان و اصفهان سلسله هایی مانند صفاریان، طاهریان ، سامانیان، علویان و بالاخره زیاریان و آل بویه تشکیل گردید.
در قرن چهارم هجری حکومت غزنویان با مرکزیت غزنه به وجود آمد و منطقه ی وسیعی از طبرستان ، گرگان، خوارزم، سیستان و خراسان تا گجرات هندوستان در حوزه ی اقتدار این سلسله قرار گرفت . بعد از محمود غزنوی حکومت آنان روبه ضعف نهاد و دیری نگذشت که بیشتر قلمرو حکومتی آنان به دست سلسله ی دیگری به نام سلجوقیان افتاد.
آثار معماری قابل توجهی از دوره ی غزنویان به جا نمانده است ولی از نظر گسترش ادبیات، این عصر از دوره های مهم تاریخ ایران به شمار می آید.
معماری ايران از سلجوقيان تا پايان عصر تيموريان
سلجوقیان ترکان غز بودند که برای تصرف زمینهای حاصلخیز از ماوراء النهر به کشور ایران آمدند و بزودی با فتوحات خود توانستند علاوه بر ایران آسیای صغیر را نیز به تصرف در آورند. بدین ترتیب در آغاز قرن پنجم سلسله ی ترکان سلجوقی تاسیس شد. بعد از حکومت طغرل نوبت به حکمرانی آلب ارسلان رسید. بعد از مدتی حکومت به دست ملکشاه سلجوقی افتاد و سرانجام در دوره ی حکومت سلطان سنجر سلجوقی حکومت این سلسله رو به ضعف نهاد و بعد از مدتی به دست سلسله ی دیگری به نام خوارزمشاهیان منقرض شد.
از وقایع مهم سیاسی این دوره ، قیام فراگیر اسماعیلیان بود که حدود دویست سال ، تقریباً بیشتر قلمرو جهان اسلام و آسیا را فرا گرفت. رئیس این فرقه حسن صباح، ضمن جمع آوری تعداد زیادی از طرفداران خود گذرگاههای صعب العبور را به عنوان پایگاهی برای توسعهی قدرت و قیام خود انتخاب کرد. مراکز سیاسی این فرقه بیشتر در کوههای البرز از قزوین تا دامغان گسترده بود. مرکز حکومتی آنان به نام آشیان عقاب یا قلعه الموت معروف است. اسماعیلیان معتقد بودند که اسماعیل پسر جعفر بن محمد (ع) از احفاد حسین بن علی (ع) همان مهدی موعود است. گر چه اسماعیلیان در بیشتر کشورهای اسلامی حتی سوریه و مصر پیروان بسیار داشتند، ولی سرانجام به دست هلاکوخان مغول از بین رفتند.
از نظر توسعه ی هنرها به ویژه معماری ، عهد سلجوقیان یکی از دوره های درخشان هنری است. همچنین عده ای از محققان بر این عقیده اند که در این دوره صنایع گوناگون به شیوه ی گذشته ادامه و گسترش یافت. معماری عهد سلجوقیان از استحکام و زیبایی خاصی برخوردار است. گرچه حدود یک هزار سال از آن دوره می گذرد ولی بناهای باقیمانده از ان دوران نشان دهنده ی مهارت و استادی هنرمندان و استادکاران و آگاهی آنان از شیوه های مختلف معماری است. شکوفایی هنرها در این دوره همچنین مدیون آرامش و ثبات سیاسی قلمرو سلجوقیان است که در آن هنرمندان توانستند آثار متعددی به وجود آورند. همچنین وجود وزیری دانشمند چون خواجه نظام الملک در دستگاه حکومتی سلجوقیان باعث رونق صنایع و فنون شد. وی مدارس زیادی در شهرهای بغداد، نیشابور، مرو، ری و جرجان تاسیس کرد و تقریباً از همین زمان بود که مدارس از مساجد جدا می شدند. مدارسی که در زمان صدارت خواجه نظام الملک به وجود آمد. اغلب چهار ایوانی است. دوره ی سلجوقیان از نظر ادبی نیر اهمیت خاصی دارد، شاعران بزرگی چون ناصر خسرو ، خیام و خاقانی به این دوره تعلق دارند.
حکومت سلجوقیان جای خود را به حکومت خوارزمشاهیان داد. خوارزمشاهیان در آغاز قرن ششم هجری به ایران آمدند و ممالک خراسان و کرمان و ایالت جبال را تصرف کردند. از حکمرانان این سلسله سلطان محمد خوارزمشاه است که تصمیم به فتح بغداد و انقراض حکومت خلفا گرفت ولی حملات بی امان مغول نه تنها مهلت اجرای این نقشه را به او نداد بلکه در مدت کوتاهی به حکومت آنان پایان داد.
با گذشت 600 سال از آغاز اسلام تا پایان عصر سلجوقیان تحولات مهمی در جهان اسلام رخ داد. کشور ایران نیز در این فاصله یعنی تا آغاز قرن هفتم هجری از نظر سیاسی ، اقتصادی و مذهبی دستخوش تحولات و دگرگونهایی شد که بی شک در گسترش هنرها به ویژه معماری تاثیری به سزا داشت.
در این ادوار ، به ویژه در عهد سلجوقیان و خوارزمشاهیان معماری اعتبار خاصی داشت نقشه ی بناها اغلب چهار ایوانی و تزیینات مهم آنان آجر کاری و گچبری بود. همچنین ایجاد بناهای گوناگون مانند مساجد، مدارس، آرامگاهها و کاروانسراها توسعه پیدا کرد.
ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از محققان ویژگیهای معماری دوره ی خوارزمشاهیان را ادامه عصر سلجوقی دانسته، اختصاصات هنری این دوره را با عصر سلجوقی و گاهی هم با دوره ی ایلخانی همانند می دانند.
بررسی سالهای اخیر نشان داده است که دوره خوارزمشاهی از نظر هنرهایی مانند فلزکاری، سفالگری، کاشیکاری و گچبری و ویژگیهای معماری، سبک جداگانه ای داشته که با ویژگیهای عصر سلجوقی و ایلخانی متفاوت بوده است.
در اوایل قرن هفتم هجری (سال 617 هجری) به علت اشتباهات سیاسی حکمرانان خوارزمشاهی سپاهیان چنگیز خان مغول به سرزمین ایران هجوم آوردند. مغولان پس از فتح سمرقند و بخارا به خوارزم و خراسان و دیگر بلاد آباد و پر جمعیت روی آورده و شهرهای معرفوی چون نیشابور، و بخارا به خوارزم و خراسان و دیگر بلاد آباد و پر جمعیت روی آوردهو شهرهای معروفی چون نیشابور، ری ، گرگان ، مرو ، هرات و بلخ را با خاک یکسان کردند. گر چه یکی از شاهان خوارزمشاهی به نام سلطان جلال الدین مدت ده سال با مغولان پیکار کرد، ولی از این جنگ و جدالها سودی نبرد و سرانجام به سال 628 هجری در کردستان کشته شد و این سلسله منقرض گشت.
در سال 653 هجری هجوم دیگری از سوی مغولان به دست هلاکو یکی از نوه های چنگیز آغاز شد هلاکو نیز مانند اجدا خود به ویرانی شهرها پرداخت و از طرفی به قیام دویست ساله اسماعیلیان در قلعه الموت پایان داد.
بعد از آنکه مغولان شهرهای آباد را ویران کردند، مجبور شدند برای بقا و ایجاد حکومت جدید پاره اندیشی کنند و ممالک مفتوحه را سروسامانی بدهند. آنها به زودی دریافتند که برای ادامه حکومت به عناصر و عوامل داخلی نیازمندند. از این رو حکومت آنان که به سلسله ایخانی معروف است با صدارت دانشمندان ایرانی چون خواجه نصیرالدین طوسی آغاز شد. وی در توسعه فرهنگ ایران در دوره ی ایلخانی نقش اساسی داشت.
به این ترتیب تجدید فرهنگ ایران اسلامی آغاز شد و هلاکو در ایران ساکن و موسس سلسله ایلخانی شد و نسبت به توسعه ی علوم اظهار علاقه کرد. از جمله اقدامات او تاسیس رصد خانه ای در مراغه با کمک خواجه نصرالدین طوسی بود.
بعد از هلاکو ، حکومت به دست آباقا پسر هلاکو و بعد به او لجایتو، ارغون و غازان رسید. در این دوره روابط ایخانیان با ممالک خارج روبه توسعه نهاد و به تدریج توسعه ی هنرها به ویژه معماری وارد مرحله جدیدی شد. ایجاد بناهایی چون سلطانیه، مسجد جامع ورامین، فرومد ، مسجد ملک و پامنار کرمان و مقابری چون گنبد سرخ، گنبد علویان ، برج علاء الدین ورامین نشان دهنده ی توسعه ی معماری در این دوره است. با آغاز حکومت ابوسعید انحطاط سلسله ی ایلخانی آغاز شد و حکومتهای محلی مانند سربداران، جلایریان و مظفریان در نقاط مختلف ایران تاسیس گردید.
معماری دوره ی ایلخانی با اندک تفاوتی ادامه ی معماری دوران قبل از خود یعنی سلجوقیان است . استادکاران و معماران دوره ی ایلخانی نقشه چهار ایوانی را برای ایجاد ناهایی چون مدارس، مساجد، کاروانسراها و ... به کار بردند. نوع و شکل گنبدها به شیوه ی سلجوقی ادامه یافت. در این دوره ایوانها مرتفع و کم عرض و دیوارهای بناغء باریکتر شد.
بیشتر بناهایی که در دوره ی ایلخانی ساخته شد به دست معماران و هنرمندان محلی بود. گاهی نیز شاهان ایلخانی با صدور احکام و فرامین خواستار ایجاد بناهای مهم و باشکوه می شدند. (مانند غازانیه و سلطانیه)
هنرمندان و معماران در جوامع کوچکتر با امکانات و شیوه های محلی در شرایط مختلف اقدام به ساختن ابنیه ی مذهبی و غیر مذهبی می کردند. چون هر منطقه ذوق و سلیقه به خصوصی در معماری داشت، سبکها و اسلوبهای ویژه ای به وجود آمد که از آن میان سبک معماری آذربایجان و یزد قابل توجه است. به طور کلی از نظر مصالح ساختمانی و شکل، بین بناهایی که در شهرهای آذربایجان ساخته شده شباهتی وجود دارد که در بناهای نقاط دیگر ایران کمتر دیده می شود. معماری این دوره شاهد تحولات ویژه ای است . تزییناتی چون گچبری، کاشیکاری و آجرکاری، با مهارتی خاص زینت بخش بناها شدند. گچبری این دوره بر دوره های متقدم و متاخر برتری کامل داشته است. محراب مسجد جامع اصفهان ، مسجد جامع ارومیه، اشترجان و دیگر بناهای نشان دهنده ی اوج روند و شکوفایی این هنر تزیینی است.
آرامشی نسبی دوره ی ایخانیان دیری نپایید. در 783 هجری تیمور به ایران حمله کرد و بار دیگر قتل و غارت، شهرهای آباد و پر جمعیت ایران را فرا گرفت. تیمور در طول زندگی خود سرزمینهای وسیعی را ، از چین تا مصر و از دهلی تا استانبول و مسکو، پایمال اسب سپاهیان خود ساخت.
پس از در گذشت تیمور، شاهرخ در 807 هجری به حکومت رسید و پس از وی به ترتیب الغ بیکف ابو سعید و سلطان حسین میرزا به حکومت رسیدند. در دوره ی شاهرخ مجدداً آرامش به ایران بازگشت و ابداع آثار هنری، مانند معمناری بار دیگر شکوفا شد. در پایان عهد تیموری سلسله های جداگانه ای مانند آق قو یونلو و قراقویونلو در ایران به وجود آمدند و هنوز پنجاه سال از ظهور تیمور نگذشته بود که ولایات ایران، بجز خراسان، از دست تیموریان خارج شد.
تیمور پس از فتوحات خود شهر سمرقند را به پایتختی انتخاب کرد و برای آبادانی پایتخت خویش، معماران و هنرمندان را به سمرقند دعوت کرد. این هنرمندان به ایجاد بناهای متعدد اقدام کردند و سرانجام در قرن نهم، سمرقند مرکز ابداعات هنرهای اسلامی شد. هنرمند بزرگ قوام الدین شیرازی، معمار معروف قرن نهم هجری، در ایجاد بناهای عام المنفعه سهم خاصی دارد.
تیموریان نیز مانند ایلخانیان به ایجاد بناهای مذهبی و غیر مذهبی علاقه نشان دادند و از نظر طرح و شیوه ی معماری از نقشه ها و طرحهای متداول آن زمان بهره بردند. از نظر تزیینات بنا این دوره از ادوار مهم اسلامی است. شیوه ی تزیین با کاشی معرق در عهد تیموری حکایت از آن دارد که هنرمندان این دوره در شیوه ی تزیینی به حد اعلای مهارت دست یافته بودند، به طوری که در کمتر دوره ای این چنین تزیین کاشیکاری مشاهده شده است. مساجدی مانند گوهر شاد مشهد، کبود تبریز، مدرسه ی خرگرد خراسان، مسجد جامع تیمور در سمرقند و همچنین بناهای ساخته شده در بخارا و هرات، نشان دهنده برجستگی هنر کاشیکاری و کاربرد آن در بناهای مذهبی است.
معماری ايران از صفويان تا دوران معاصر
یکی از پرونق ترین دوره های هنری ایرانی اسلامی، دوره ی صفویه است. سلسله صفویان در سال 907 هجری به وسیله ی شاه اسماعیل صفوی در تبریز تاسیس شد و بعد از او در سال 930- هجری شاه طهماسب به سلطنت رسید و به علل سیاسی پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل کرد. هنگام حکومت شاه طهماسبف همایون پادشاه مغولی هند به ایران پناهنده شد و مدتی در دربار صفوق اقامت کرد اقامت وی در ایران و حمایت شاه صفوی از او در بازگشت به هند باعث ایجاد رابطه میان دو کشور باستان ایران و هند در همه شئون از جمله هنر شد. در قزوین پایتخت شاه طهماسب بناهایی چون مسجدا کاخ و کاروانسرا ایجاد شد تا به سلطنت رسیدن شاه عباس در سال 996 هجری به ترتیب شاه اسماعیل دوم و محمد خدابنده هر یک مدتی کوتاه حکومت کردند.
دوره 42 ساله ی سلطنت شاه عباس ، عصر شکوفایی هنر در ایران است در این دوره از یک سو روابطط ایران و اروپا و از سوی دیگر روابط ایران و هند توسعه یافت. شاه عباس پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کرد و این شهر را با بناهای متعددی مانند قصرها، مساجد، بازارها، پلها و کاروانسراها آراست و بدین ترتیب اصفهان مرکز هنرهای اسلامی شد (نقشه 1 - 4) بعد از شاه عباس ، شاه صفی و شاه عباس دوم به سلطنت رسیدند و در زمان شاه عباس دوم هنر معماری و هنرهای دیگر رونق داشت. در زمان سلطنت طولانی شاه سلیمان توسعه ی هنرها به شیوه ی گذشته، ادامه یافت. در سال 1105 هجری شاه سلطان حسین صفوی به سلطنت رسید و در زمان او سلسله ی صفویه ناتوان و ضعیف شد و سرانجام در سال 1135 با هجوم افغانها سقوط کرد.
قرن دهم و یازدهم هجری را دوران شکوفایی هنر اسلامی در ایران دانسته اند. در این دوره با حمایت شاهان صفوی، هنرهای پارچه بافی، نقاشی ، فلز کاری، سفال سازی و حکمرانان در دیگر شهرها در ایجاد بناهای مذهبی و غیر مذهبی فعالیت چشمگیری داشتند. به عنوان نمونه گنجعلیخان، حکمران کرمان و شیخ علیخان زنگنه حکمران کرمانشاه و الله و ردیخان را می توان نام برد که بناهای بسیاری در اصفهان و کرمان و شیراز به همت آنها ساخته شد.
در دوره ی صفویه مکنت ، شکوه و زیبایی اصفهان ، بسیاری از بازرگانان و جهانگردان را به ایران کشاند و بسیاری از آنها مانند تاورنیه، کمپفر، شاردن، و الثاریوس زیبایی و عظمت اصفهان را در سفرنامه های خود وصف کرده اند. در سفرنامه شاردن می خوانیم که در زمان دیدار او از اصفهان پایتخت صفوی دارای 162 مسجد، 48 مدرسه، 1082 کاروانسرا و 272 حمام بوده است.
از ابنیه ی اوایل دوره ی صفوی آثار بسیاری بر جای نمانده است، ولی طبق نوشته ی مورخان، قصرهایی را شاه اسماعیل در خوی و قزوین بنا کرد. از دیگر آثار باقیمانده مسجد جامع ساوه و مسجد علی است که در زمان شاه اسماعیل ساخته شد. در زمان شاه طهماسب – وقتی که پایتخت از تبریز به قزوین منتقل شد. بناهایی چون قصر، مسجد و کاروانسرا در آنجا احداث گردید. طبق مدارک تاریخی کاروانسرایی برای پذیرایی مهمانان خارجی ساخته شده بود که گنجایس 250 مسافر را داشت.
فعالیت وسیع معماری دوره ی صفوی در زمان شاه عباس اول آغاز شد. در این دوره نه تنها در اصفهان، بلکه در شیراز ، اردبیل ، مشهد، تبریز و دیگر شهرهای ایران بناهای مختلف احداث شد.
در عهد صفوی سبک معماری قدیم ایران تجدید شد و در طرح بناهاف شکل و مصالح بناها جای خود را باز کرد.
اغلب بناهای دوره ی صفوی مانند مساجد، مدارس و کاروانسرها به شکل چهار ایوانی بنا شد. استفاده از کاشی معرق و هفت رنگ برای تزیینات، رونق فراوان یافت به طوری که ساختمانهای مذهبی این دوره از گنبد، ایوان، طاقنما، سر در ورودی و حتی منارها، با کاشی آراسته شد. خطاطی و خوشنویسی روی کاشی نیز در آرایش بناهای مذهبی عمومیت یافت و بناهای متعددی با خطوط ثلث، نسخ، نستعلیق و خطوط دیگر تزیین شد.
پس از انقراض صفویان، توسعه ی هنرهای گوناگون به شیوه ی دوره متقدم ادامه نیافت و به علل مختلف از جمله مسائل سیاسی، آرامش مناطق مختلف ایران مختل شد. کشمکشهای سیاسی، جنگهای داخلی و خارجی در سه دوره ی تاریخی بعد (افشاریه، زندیه، قاجاریه) توسعه ی هنرهای گوناگون را تا حد زیادی متوقف کرد. سبک معماری، که در دوران صفویه به اوج روانق و شکوفایی خود رسیده بودو در این سه دوره همچنان ادامه یافت ولی از نظر زیبایی مانند دوره ی صفویه نبود. در این دوران به ويژه در دوره ی قاجاریه، ارتباط ایران با اروپا بیشتر شد و در نتیجه ، تاثیر هنر اروپایی در هنرهای اسلامی بخصوص معماری و نقاشی و سفالگری پدیدار شد.
در این دوران نیز از کاشیکاری در تزیینات معماری بهره گرفتند. و در پوشش گنبدها، ایوانها و نمای خارجی از کاشیهای هفت رنگ استفاده شد. همچنین در دوره ی قاجاریه بسیاری از بناهای گذشته که در حال ویرانی بودند، مرمت و تجدید بنا شدند.
معماری دوران افشاریه، زندیه و قاجاریهف شامل بناهای مذهبی و غیر مذهبی از نظر طرح و نقشه به شیوه ی دوره ی صفوی بود. علی رغم ناآرامیهای سیاسی و ناامنی، در این سه دوره بناهایی به وجود آمد که هر یک از نظر زیبایی و اصول معماری حائز اهمیت ويژه ای است و استادی و نبوغ معماران ایرانی را در احداث بناهای مختلف به ویژه بناهای مذهبی نشان می دهد، بناهایی مانند مجموعه ی وکیل شیراز، مجموعه ی کاخهای گلستان تهران، مجموعه بناهای سپهسالار.
مدرنیسم
لغت مدرنیسم با ریشه یونانی، نخستین بار، قرن ششم میلادی از كلمه Modo یعنی تازگی استخراج شد و در نهایت به معنای تازگی به كار رفت. لغت مدرنوس، مربوط به آثار هنرمندانی می شد كه به شكلی نو و بدون توجه به سابقه هنری با خلاقیت های تازه، آثار جدیدی را خلق می كردند. شاید لغت مدرن جزو معدود لغاتی باشد كه به رغم پیچیدگی مفهوم، معنایی دیگر چون نوآوری و طرد گذشته را در خود مستتر دارد. اما اگر قرار باشد كه مدرنیسم به عنوان گرایش جامعه شناسی و یك سبك هنری بررسی شود باید به یك قرن قبل بازگشت و روند تحولات آن دوره را مورد بررسی قرار داد. مدرنیسم بیش از ۱۵۰ سال قبل در اروپای غربی تبلور یافت و به عنوان الگویی كه با نهادها، افكار و باورهای سنتی مبارزه می كند مطرح شد. استفاده از ابزار فردباوری (راسیونالیسم) روش پیشرفت این نوع تفكر بود و نتیجه عملی این نوع تفكر پیدایش انسان محوری با بینش دنیوی است. نخستین خصوصیت در جوامع مدرن و به تعبیری در معماری مدرن، معادله مدرن سازی برابر با جهش های تكنولوژیكی است. این معادله در كشورهای غیر مدرن به صورت مدرنی سازی برابر با غرب زدگی و این دو برابر با واردات تكنولوژی خود را عیان كرده است. تجربه نشان داده است كه این امر به نابودی تمدن های قدرتمند و ارزش های ماندگار كشورهای غیر مدرن منجر می شود. واردات تكنولوژی در جوامع رو به پیشرفت به این دلیل مساله ساز است كه این واردات ورود فرهنگ مصرف و كاربرد آنها را به دنبال دارد به گونه ای كه نمی توان از اتومبیل استفاده كرد و همچنان در بافت های ارگانیك زیست. خصیصه دیگر جوامع مدرن و معماری مدرن، شناخت، تثلیث آن یعنی، تكنولوژی، تولید و مصرف است. در این دیدگاه انسان تنها تولیدكننده و مصرف كننده است، اما این تثلیث در جوامع غیر مدرن و به ویژه جوامع شرقی به شكل دیگری نمایان است. تفاوت بزرگی است میان ساختن یك آپارتمان و برج مسكونی به جهت تبدیل به عنصری اقتصادی و عشقی كه پدرانمان نسبت به خانه های نیمه مخروبه بافت قدیم داشته اند. در جوامع غیر مدرن، آجرها قسمتی از وجود معمار است كه به وسیله ملات عشق به یكدیگر متصل می شده اما در جوامع مدرن یا شبه مدرن مانند كشورهای جوامع سوم، آجر قطعه ای از خاك است كه قیمت آن مشخص بوده و باید در استفاده از آن صرفه جویی كرد. براساس تقسیم بندی جوامع مدرن به دو قسمت «سنت و مدرن» یا «شرق و غرب» است و چنانچه این تقسیم بندی مشخص می كند هر جامعه یا شرقی و سنتی است، یا غربی و مدرن. این الگو، الگویی است كه آرام آرام در جهان گسترش می یابد و در این دیدگاه جامعه سنتی محكوم با نابودی و انهدام است. این مساله در جوامع غیر مدرن ابعاد مختلفی یافته و در جامعه سنتی ایران، هند، مصر و سایر كشورهای مشابه با كشورهای مدرن بسیار متفاوت است. مدرنیسم و معماری مدرن دارای تفاوت های اساسی هستند كه به بخشی از این تفاوت ها اشاره می شود. تفكر مدرن به عنوان یك جهان بینی و ایدئولوژی مطرح می شود، در حالی كه معماری مدرن سبك معماری است كه سده قبل اروپا و آمریكا را شكل داده است. از سوی دیگر معماری مدرن مربوط به زمان و مكان كاملا مشخصی است، در حالی كه جهان بینی مدرن فاقد مكان و زمان است. به رغم این دو مبحث كه انفصال سبك و ایدئولوژی مدرن را ملزم می كند، به طور كلی شناسنامه معماری هیچ تفاوتی با تفكر مدرن نداشته و هر دو زاییده خلف گونه ای از زیست بشری هستند. با توجه به شناخت حاصل شده از معماری مدرن اروپا، اكنون می توان پیامدهای این شیوه معماری را در جهان سوم و ایران بررسی كرد چرا كه معماری دور مدرن در ایران، نه برگرفته از شناسنامه معماری مدرن، بلكه منطبق بر جامعه شبه مدرن است. در جهت تشخیص خصایص معماری مدرن ایرانی، باید نقطه اشتراك معماری مدرن و جامعه مدرن را بررسی كرد. چرا كه این خصوصیات به صورت تركیبی معماری التقاطی معاصر را رقم می زند. به طور كلی تفكرات و زیربنای فكری معماری معاصر ایران عبارتند از:
_ تاریخ پیدایش اواخر دوره قاجار است و انتقال سریع تفكرات و ایده ها از خصایص جامعه مدرن است. چرا كه جامعه مدرن بر مبنای سرعت انتقال اطلاعات پایه گذاری شده و این تبادل اطلاعات در نهایت موجب تعادل فرهنگ و الگوی معماری می شود.
_ تهران به عنوان پایتخت ایران و نقطه اتصال ایران و اروپا، مسئولیت پیچیده بسط این معماری را به عهده داشته است.
_ خاستگاه ها: خاستگاه های معماری مدرن ایران انتقال فرهنگ فریبنده غرب به جامعه درون گرای ایرانی بود. در این راستا حصار شهرها، تخریب شد و بافت های اورگانیك آنها به اشكال هندسی تحول یافت. در این دوره فرمول های غربی با امكانات ایرانی ساخته و اجرا می شد و در این مرحله معماری به عنوان ابزار فرهنگی عمل می كرد. در عین حال دومین خواستگاه این دوره، بهره گیری اقتصادی در معماری است. شاید بتوان دوران میانه معماری مدرن ایران را نخستین زمانی دانست كه معماری به عنوان كالای اقتصادی معرفی می شود. چرا كه با تكیه بر اصول معماری مدرن یعنی حذف تزیینات، معماری نه یك ابزار برای انعكاس فرهنگ، بلكه كالایی اقتصادی شد و این دستاورد چنان نمودار شد كه معماری مدرن ایران به سبكی اقتصادی با نام بساز و بفروش تغییر رویه داد.
_ روش پست رفت: استفاده از تكنولوژی وارداتی در تركیب با اقلیم و تكنولوژی سنتی، روش های مختلف اجرا را در ایران رقم زد كه با تعمیرات محدودی در حال حاضر نیز استفاده می شود.
_ مقیاس عمل: حركت معماری از اروپا به تهران و از تهران به مراكز استان ها و شهرهای اصلی بوده است.
_ نتیجه عمل: انفصال معماری سنتی ایران و حركت از شیوه اصفهانی به شیوه تهرانی و همه گیر شدن، معماری مدرن ایرانی به صورت قالب و كلیشه در تمام نقاط كشور بود.
نبود مبانی فكری و تئوریك در معماری، تبدیل معمار به ساختمان ساز و نقشه كش، تفاسیر مختلف از دیدگاه مدرن در معماری و نامشخص بودن آینده معماری، مهم ترین پیامدهای معماری جامعه شبه مدرنیسم است. در هر حال زمانی كه جوامع مدرن و فرامدرن، زیر بمباران اطلاعاتی قرار دارند و دوره پیدایش تا افول یك سبك به یك دهه می رسد، معماری ایران نه به عنوان سبك پیشگام كه به عنوان یك قصد جلوه می كند. به علت عدم تطابق فرهنگ و اختلاف زمانی در ارسال پیام های معماری از غرب به ایران،حالت پویایی و پیشرو بودن هنر معماری زیر پرده اقتصاد محو شده است و با توجه به همه این مسایل شناخت مفهومی از موقعیت اجتماعی معاصر لازم است تا بتوان معماری و كالبد آن را درك كرد و این مهم انجام نمی پذیرد مگر با درك كافی و جامع از تحولات جهانی.