طراحی نماهای ساختمانی به روش شهرداری تهران
به گزارش (ibmp.ir) با توجه به وضع قوانین سرسختانه شهرداری تهران، طراحان معمار تهرانی در حال تسلیم شدن در برابر خواسته به ناحق شهرداری تهران می باشند.
موضوع از آنجا شروع شد که معاونت شهرسازی و معماری تهران واقع در خیابان ایرانشهر یک نسخه کلی و مبهم برای نماهای شهر تهران پیچید.
آمدند ابرو را درست کنند، زدند چشم را کور کردند.برای شفاف شدن موضوع لازم است مقدمه ذیل را مرور کنیم:
به زبان عامیانه سه نوع سبک طراحی نما جهت پوسته ساختمان ها وجود دارد:
- طراحی مدرن (که میان سازندگان با عنوان ترکیبی شناخته می شود.)
- طراحی نئو کلاسیک یا همان کلاسیک (که درمیان سازندگان به عنوان رومی یا یونانی شناخته می شود.)
- طراحی پست مدرن (که اکثر سازندگان، این سبک را نمی پسندند مگر قشر هنرمند و تحصیل کرده خاص)
به دلیل این که اکثر قشر خریدار مسکن، افراد مسن می باشند، سبک نئوکلاسیک یا همان کلاسیک را که قرینه می باشد و سازگار با روحیه و فضای ذهنی ایشان است را می پسندند ولی خریداران جوان، سبک مدرن را جهت خرید مسکن، انتخاب می نمایند.
از لحاظ محله ای هم محله هائی مثل سعادت آباد که زوج های جوان خریدار مسکن می باشند نمای مدرن بیشتر اجرا شده است و در محله هایی مثل نیاوران و الهیه و دروس با توجه به سن خریداران مسکن و آپارتمان، بیشتر نمای کلاسیک روی ساختمان ها خود نمایی می کند.
جهت روشن شدن موضوع لازم است که تعریفی از نماهای مختلف آورده شود:
نمای مدرن: طراحی مدرن که پیشینه ای کمتر از 200 سال در دنیا دارد، برای تعریف آن جهت مخاطب عام باید اظهار نمودکه در حالت ایده آل طراحی، هیچ خطی بی دلیل نباشد و پس از رویت طرح نهایی هیچ خط یا مصالح (بافت) را نتوان حرکت داد و هر جز از طرح، جزء جدا ناپذیر طرح باشد.
نمای نئوکلاسیک: طراحی نئوکلاسیک همان طور که از معنای لغوی آن پیداست یعنی کلاسیک جدید. این سبک بین المللی، از سال 1820 میلادی پایه گذاری گردید و نماهای رومی یا یونانی با حذف تزئینات، ساده سازی گردیدند و تناسبات کاخ گونه آنها جهت استفاده انسان امروزی، اشل انسانی پیدا نمود. (نئوکلاسیسیسم بین المللی کتاب تاریخ معماری غرب نوشته امیر بانی مسعود (صفحه 240))
نمای پست مدرن: جهت شناخت مخاطب عام از طراحی پست مدرن جهت نما، به این بسنده می نماییم که مخاطب نمای پست مدرن، یک لحظه در برابر این گونه نما، ایست می کند و به فکر فرو می رود و به دلیل این که این گونه نما با نمای مدرن و کلاسیک خیلی تفاوت دارد، به تفکر درونی دچار می گردد.
دقیقا همان خواسته ای که طراح از طرح و مخاطب طرح دارد.
هدف از تعریف ابتدایی این سه سبک طراحی این بود که این سه نوع طراحی، در معماری پذیرفته شده است و ضد معماری نمی باشد.
البته هر کدام از این سه سبک، گونه های مختلف خود را در بر می گیرندکه در این مقاله از بیان آنها صرف نظر شده است.
نقدی که به شهرداری تهران وارد است این است که شهرداری تهران در حال پیاده سازی نما های دیکته شده به شهروندان تهرانی است و چهره شهر تهران را در آینده نه چندان دور مثل کشور های کمونیستی خواهد نمود.
در هر منطقه شهرداری تهران، کمیته ای به نام کمیته نما شکل گرفته است.
متشکل از یک یا دو عضو از معاونت شهرسازی همان منطقه، یک عضو به نمایندگی از شورای شهر تهران، یک عضو به نمایندگی از معاونت شهرسازی و معماری تهران، یک عضو یا دو عضو هم از استادان معماری دانشگاههای تهران.
اولین نقد به شهرداری به همین ترکیب اعضای کمیته نما می باشد. ای کاش استادان دانشگاهی که از بزرگان عرصه معماری ایران و صاحب سبک می باشند، در این کمیته ها حضور داشتند، آن موقع، طراحان به دید احترام نظرات این اساتید را روی چشم می گذارند.
مابقی اعضای کمیته هم نه تجربه نه علم داوری و قضاوت روی طرح های پیشنهادی را دارند. برای اثبات این ادعا کافی است چند سوال فنی در مورد دیتیل های اجرائی نما یا مبادی سواد بصری از ایشان بپرسید!
که البته از نامداران معماری ایران هم بپرسند، اصل فلسفه وجودی کمیته نما، زیر سؤال می رود چون مسئله زیبائی شناسی، مسئله ای نیست که یک کمیته غیر تخصصی درباره آن نظر بدهند و نظر آنها زیبائی شناسی باشد و نظر طراح ضد زیبائی شناسی. چنانچه بخواهیم از نماهائی که سازندگان، با سلیقه شخصی خود، طراحی و اجرائی نمایند، ممانعت به عمل آوریم، وجود این اهرم مناسب است اما اینکه این کمیته ها، محلی بشود برای ایجاد وقفه زمانی و اعصاب خرد کردن طراحان و مالکان در پروسه پر زحمت اخذ پروانه تخریب و نوسازی، قابل قبول نیست. در کل، شهرداری نه صلاحیت و نه توانمندی پرسنلی این امر را دارد. بلکه باید برون سپاری به شرکتهای معماری صاحب نام شود و اگر قرار است طرح ها ارزیابی شود، حتماً باید بر اساس یک معیار یا چک لیست طرح ها سنجش شود و حتی امتیاز گذاری برای قسمت های مختلف طراحی نما در نظر گرفته شود و کسب حداقل امتیاز، معیاری جهت تأئید نما گردد.نه اینکه یک عضو از کمیته نظر دهد که این قسمت نمای طراح، زیبا نیست و نظر ایشان ارجح به حس زیبایی شناسی طراح باشد.
دومین نقد به شهرداری، عدم اجازه ورود به طراحان به کمیته بررسی نما می باشد. (منطقه 1 و 5) آیا در آتلیه های طراحی معماری می شود دانشجو برای دفاعیه طرح خود مقابل استادش حضور نیابد و استاد متوجه ابعاد مختلف طرح شود؟ این سوال را از هر مهندس معماری بپرسید متوجه این بی عدالتی شهرداری خواهید شد. عدم حضور طراح در جلسات کمیته نما موجب می شود که حق دفاع از طرح توسط طراح سلب شود.
سومین نقد به شهرداری این است که اجازه بیرون زدگی بیش از 15 سانتی متر در نما به طراحان و مالکین نمی دهد. و این محدودیت یعنی کشتن روح خلاقیت معمار. شهرداری به جای آنکه به طراح اجازه ترکیبهای حجمی بدهد، دست و پای او را در طراحی می بندد. به جای آنکه دیتیل ایستائی حجم های بیرون زده بیش از 15 سانتی متر از طرح بخواهد، یک خط بطلان روی نوآوری و خلاقیت معمار می کشد و اجازه بیرون زدگی بیش از 15 سانتی متر نمی دهند.
از آنجا که طرح نما با 15 سانتی متر بیرون زدگی زیبا در نمی آید، معماران مجبورند طرح اجرائی به مالکین ارائه نمایند با بیرون زدگی های بیشتر و شهرداری هم مساحت آن قسمتهائی که در نما از 15 سانتی متر بیشتر بیرون زده را ضربدر 2 ضربدر قیمت منطقه ای (A) از مالک باز می ستاند و این یعنی درآمدزائی از طریق خلاف اجرای غیر منطبق با نقشه مصوب، قانونی که خودشان وضع نموده اند درست مثل حذف پاسیو یا نورگیر و خیلی از خلافهای اجرایی که شهرداری در مرحله تهیه نقشه محدودیت ایجاد می کند که مالک در اجرا خلاف کند و بدین صورت در آمدزائی برای شهرداری صورت پذیرد. و این یعنی ظلم آشکار به حقوق شهروندان
چهارمین نقد به شهرداری، اجبار به طرح که از 5 ساختمان راست و 5 ساختمان چپ تبعیت در خط آسمان و مصالح مصرفی آنها نماید. نکته اینجاست در اکثر موارد، ساختمانهائی که در طرفین ساختمان در حال اخذ جواز ساختمانی می باشند، فاقد صلاحیت الگوگیری از خط آسمان یا مصالح مصرفی می باشند. قضیه ای که به هیچ وجه از طرف کمیته های نما در شهرداری رعایت نمی شود. و مرغشان یک پا دارد و تکلیف می نمایند که طراح حتماً باید در انتخاب مصالح و خط آسمان از آنها تبعیت نماید. حتی دیده شده که اجبار می کنند از مصالح یک ساختمان با قدمت 40 سال باید تبعیت نمود که بدنه شهری دچار تغییرات نشود. در حالیکه آن ساختمان 40 ساله به زودی در آینده نه چندان دور، قرار است تخریب و نوسازی شود. اصلح این است به نماهای شاخص ساختمان های همسایه استناد شود نه ساختمانهائی که هیچ گونه ارزش معماری ندارند.
پنجمین نقد به شهرداری عدم اجازه به طراح در استفاده بیش از 50 %شیشه در نما می باشد. این اجبار سلیقه ای نشان از عدم شناخت شهرداری از شیشه و تکنولوژی های مربوط به آن می باشد.
فقط کافی است یک تحقیق در مورد کرتین وال یا شیشه های اسپایدر صورت پذیرد تا با پیچیدگی ها و مشخصات فنی آنها آشنا شد. طراحان برای ساختمانهای اداری و تجاری دچار محدودیت می باشند. حتی طراح پردیس کوروش در مجاورت اتوبان حکیم ! نیز از سختیهای توجیه نمودن مجموعه شهرداری در ارتباط با استفاده از شیشه در نما نیز گله کرده بود. اگر مجموعه شهرداری به تکنولوژی های شیشه در ارتباط با سیر کولاسیون هوا و نور و حتی زلزله واقف بودند، قطعاً محدودیت های ایجاد شده در بخش طراحی را مرتفع می نمود.
ششمین نقد به شهرداری به صورت تلویحی به طراحان دیکته می نمایند که آجر استفاده نمایند در حالیکه اکثر استادکاران، دیتیل های فنی مربوط به اجرای آجر نسوز را رعایت نمی نمایند و در زمان زلزله، آجر ها مثل آلت قتاله عمل می نمایند. همچنین اکثر سازندگان از برندهای معتبری مثل آذرخش قم و دیرگداز اراک استفاده نمی نمایند و از آجر های به اصطلاح آجر نماهای بی نام و نشان که در میدان شوش می فروشند، استفاده می کنند و ظرف مدت یکسال شوره روی آجر ها نمایان خواهد گردید. و اگر حتی از برندهای معتبر فوق الذکر استفاده کنند، کمتر سازنده ای است که از رزین نهائی (نانو) استفاده نماید.
چون هزینه آجر های شرکت های معتبر به همراه رزین حداقل 60- 70 هزار تومان الی 100-120 هزار تومان تمام می شود. که اکثر سازندگان این هزینه را انجام نمی دهند و از آجرهای میدان شوش با قیمت متر مربعی 30-20 هزار تومان استفاده می کنند و نماهای آجری اینچنینی قطعاً به دلیل نوع خاک و روش پخت و کوره های سنتی شوره خواهد زد.
هفتمین نقد به شهرداری به بهانه حذف عوامل فراماسونری مثل کله گاوی یا سنتوری یا سر ستون یا پا ستون از نماهای کلاسیک البته به زعم خود، شروع به حذف و قلع و قمع یک سبک بین المللی طراحی به نام نئو کلاسیک نموده است. و چنانچه مهندس معماری، طرح کلاسیک به کمیته نما ارائه نماید، کاری با طرح انجام می دهند که از طراحی نمای کلاسیک پشیمان شود. و نمای طراحی شده کلاسیک توسط معمار به شکل نمای طرح و اجرا شده توسط اکیپ های سنگکار افغانی می گردد .اگر سرستون و پاستون از نمای کلاسیک حذف گردد،مفهوم کلاسیک حذف گردیده است.
قبل از بررسی کمیته نمای شهرداری بعد از تاییدکمیته نمای شهرداری
البته بماند در بعضی از مناطق گزارش شده است که تأئید نمای کلاسیک یک سال پیش درست زمانی که کمیته های نما وجود داشته اند،انجام شده است!
شهردای تهران به جای پذیرش سبک بین المللی نئو کلاسیک که در اکثر کشورهای دنیا برای فضاهای مسکونی جاری و روال می باشد، شروع به حذف این سبک نموده است در جهت احیای معماری اسلامی – ایرانی در حالیکه نماهای تأئید شده نه طرح مدرن درست و حسابی می باشند نه بوئی از معماری اسلامی ایرانی برده اند. آینده اکثریت نمای شهری تهران با این روال نادرست تبدیل به شهر شبیه به مجتمع های مسکونی بی روح با ترکیبی از تراورتن کرم و آجر قرمز یا قهوه ای خواهد گردید و هیچ ایده و خلاقیتی در بدنه شهری دیده نخواهد شد. خصوصاً مناطق 9، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21 که اکثر سازندگان به دنبال نمای ارزان قیمت و طراحی که دستمزد پایین دریافت می دارد، هستند. تمام اینها حاصل یک تفکر نادرست و محدود کردن طراحان جوان و خوش ذوق و با سلیقه ایرانی است.
جالب اینجاست که نماهای ساختمانهای اداری و تجاری بزرگی که به واسطه بانکها و ارگانهای دولتی و شبه دولتی در حال ساخت است، اصلاً بوئی از روح معماری ایرانی و اسلامی نبرده اند. اما زور شهرداری به پروژه های ریزدانه می رسد. مثل پروژه اطلس مال در نزدیکی سایت تاریخی کاخ نیاوران. مسؤولین شهرسازی شهر تهران به جای آنکه بتوانند زمینه را برای الهام بخشی معماری ایرانی – اسلامی را در ساختمانهای عمومی شهر به روح و فضای ذهنی شهروندان آماده نمایند، تنها به این فکر می کنند که نمای بدنه شهری در یک خیابان یا کوچه باید یک دست و هماهنگ باشد. به اشتباه فکر کرده اند که خیابانها و کوچه های تهران مثل لندن یا پاریس ساختمانهای با قدمت بالای 80 سال دارند. اتفاقاً باید در تهران به نمای ساختمانهای متمایز بها داد نه آنکه چون با بستر همخوانی ندارد، اجازه ساخت نداد بلکه باید اینگونه ساختمانهای متمایز، منابع الهام برای بدنه شهری در آینده شوند.
چطور می توان وقتی ضوابط شهرداری و شهرسازی تهران بر اساس قوانین فرانسه کپی برداری شده است توقع نمود معماری ایرانی با تمام عناصر زیبایش مثل هشتی، مقرنس کاری، کاشی کاری فیروزه ای، حیاط مرکزی، ایوان، گنبد و طاق جناغی، فخرالمدین و ... در معماری امروز نمود پیدا کند!
هشتمین نقد به شهرداری استخدام یک سری خانم در هر منطقه که طراح ابتدا باید طرح خود را از فیلتر ایشان بگذراند. در اکثر موارد ایشان بدون آنکه کمترین سواد معماری داشته باشند و مبادی سواد بصری را آموخته باشند، خودسرانه و جسورانه با طراح و طرح برخورد کلامی می نمایند و سانسورهای اولیه را ایجاد می نمایند تا طرح به اصطلاح خودشان آماده قرارگیری درنوبت کمیته نما گردد و باعث رنجش خاطر مهندسان معمار می گردند.(منطقه 1و3)
نهمین نقد به شهرداری این است که اعضای کمیته نما اکثراً تابع نظر یک نفر در کمیته می باشند و اکثراً صاحب رأی و صاحب نظر در طراحی نمی باشند. و نظرات ایشان بیشتر اعمال سلیقه شخصی است تا تابع سواد بصری و قوانین زیبا شناختی و حتی در بعضی از کمیته های نمای مناطق، مهندسین عمران هم مشارکت دارند!
سلیقه ای برخورد کردن اعضای کمیته با طرح های پیشنهادی هم یکی دیگر از معظلات می باشد. به عنوان مثال در راهنمای طراحی و کنترل نماهای شهری که توسط معاونت شهرسازی و معماری تهران تهیه شده است، در بخش مصالح صراحتاً حداکثر 4 نوع مصالح را برای نما ذکر نموده است. اما اکثر کمیته های نما مستقر در مناطق شهرداری، اجازه استفاده بیش از 3 نوع مصالح را نمی دهند. این همان سلیقه ای برخورد کردن اعضا با طراحان و طرح ها می باشد.
دهمین نقد به شهرداری ایجاد نارضایتی عمومی در بین سازندگان و طراحان معماری می باشد که در این رکود مسکن و ساخت و ساز به جای تسریع در امور اداری و تشویق به ساخت، روند اخذ تأئید نما چنانچه سازنده و طراح به دنبال یک طرح مناسب و مورد رضایتشان باشند، حداقل در خوشبینانه ترین حالت یکماه زمان خواهد برد.
متأسفانه به جای آنکه شهرداری تهران، تسهیلاتی را با توجه به قیمت بالای آپارتمان در تهران به طراحان و سازندگان در بخش طراحی نقشه های معماری و سازه را ارائه نماید که فرم ها از حالت کوبیک و نما ها از این کسالت یکنواختی درآیند، به محدود کردن فکرهای خوش ذوق پرداخته است. به عنوان مثال شهرداری میتواند به سازندگان و طراحان که طرح مناسبی را در نقشه های معماری و سازه جهت نماسازی زیباتر در نظر گرفته اند به جای پیشروی 60% طول + 2 متر، اجازه پیشروی 60% طول + 2/5 متر دهد و 0.5 متر اضافه طول بنا را جهت نماسازی نه فضاسازی به طراح ارائه دهد.البته به شرطی که باعث در آمدزایی شهرداری در حین ساخت نشود!
امید است شهرداری تهران با نماهای ساختمانی به عنوان لباس ساختمان برخورد کرده و دیکته ننماید که همه ساختمان های یک کوچه یا خیابان باید مثل هم لباس بپوشند و اگر نمای ساختمان های کناری، آجر استفاده کرده، حتما طراح باید برای پروژه اش از آجر استفاده نماید!
همچنین امید است سازمان نظام مهندسی تهران یا از همه بهتر انجمن صنفی طراحان معمار که خود اهل فن و هنر هستند وارد به قضیه داوری نماهای ساختمانی شوند و شهرداری به حالت نظارتی در اجرا درآید.
و نظارت بر نحوه اجرا و انطباق با نقشه ها و طرح های مصوب به عهده شهرداری باشد و بیشتر به دنبال اجرای مصالح با کیفیت در نمای ساختمان با توجه به میل سازندگان به مصالح ارزان قیمت و بی کیفیت و فاقد استاندارد، باشد و به نظارت به نحوه اسکوپ سنگ و شاسی کشی اصولی نماید و این بار گران را به گردن مهندس ناظر ساختمان با حق الزحمه ناچیز نظارت نگذارد.
در آخر به عنوان یک پیشنهاد عملیاتی، بهتر است متولی این مهم، کانون معماران معاصر شود نه شهرداری که با این رویه، چهره شهر تهران را شبیه شهر های کمونیستی خواهد نمود.
با توجه به روند اشتباه کمیته های نما مستقر در مناطق 22 گانه تهران با استناد به نماهای تایید شده به گواه سایت های ایشان چهره شهر تهران در 5 سال آینده اینگونه خواهد شد:
خودتان قضاوت نمایید